واکاوی افزایش خشونت و نزاع های جمعی در جامعه

این روزها شاهد درج مطالب و یا پیام هایی از وقوع درگیری و نزاع های خیابانی در گوشه کنار کشور، چه در صفحه حوادث روزنامه ها و چه در فضای مجازی می باشیم که نشان دهنده افزایش خشونت در جامعه است. یادداشت فوق بر حسب مشاهده نگارنده در جریان یکی از نزاع های خیابانی تدوین گردیده است. آنچه که حاضرین در صحنه وقوع درگیری اذعان داشتند طرفین دعوا با یکدیگر نسبت فامیلی داشتند ولی از علت وقوع آن بی اطلاع بودند از این رو برآنیم تا به طور کلی این مساله را تبیین نمایم.

امروزه نزاع های خیابانی یکی از شاخص های خشونت در جامعه تلقی می شود که بین افراد به وقوع می پیوندد و همه ساله بر اساس آمار و اخبار، تعدادی قربانی می گیرد و پیامدهای آن تأثیر مخربی بر اوضاع فرهنگی – اجتماعی هر کشوری دارد. این پدیده از بگو و مگوی ساده، تا گلاویز شدن افراد شروع و در نهایت قتل افراد را به دنبال دارد. گزارش پزشکی قانونی در تیرماه 96 (که آمارهای سال گشته را نیر مورد تحلیل قرار داده است) نشان می دهد 5/28 درصد از کل معاینات بالینی سازمان، مربوط به نزاع. این آمار در سال های دیگر نیز تکرار شده و نزاع همواره در رتبه نخست آمار معاینات پزشکی قانونی قرار داشته است. بر اساس این گزارش و بنا به مشاهدات بخش های معاینات بالینی پزشکی قانونی، پسران جوان بیشترین گروه مراجعان منازعات هستند، جوانان بیشتر تحریک پذیرند؛ در حالی که در سنین سالمندی و میانسالی پرخاشگری کمتر دیده می شود.

نزاع به عنوان ناسازگاری اهداف یا ارزش های بین دو یا گروه بیشتری در یک رابـطه اجتماعی تعـریف می شود که با تلاش جهت کنترل دیگران و احساسات متخاصم نسبت به همدیگر همراه است. جامعه شناسان و آسيب شناسان اجتماعی نزاع و درگيری را به عنوان یکی از عمده ترين آسيبهای اجتماعی در جامعه امروز ايران برشمرده اند. نزاع بطور اعم وصورت جمعي آن بطور اخص در هرجامعه ای هميشه بعنوان يكي از مسائل اجتماعی مطرح  بوده  است و  در صورتی كه  عموميت پيدا نموده و موجبات جريحه دار  شدن  افكار  عمومی  گردد، به عنوان يک جرم از لحاظ جامعه شناختی بدان پرداخته می شود. همچنین از آن دسته آسيب هايی است كه با ايجاد اخلال در روابط اجتماعی، فضايی آكنده از بغض، كينه و دشمنی را در ميان افراد به وجود می آورد كه اين امر با زمينه سازی براي ايجاد نزاع و تنش های بعدی، جامعه را از نظر مادی و معنوی متضرر می سازد و  معمولاً در مناطقی بروز می کند که دارای  ساختار اجتماعی سنتی و قومی و قبیله ای مبتنی بر زورمداری بوده و گرایشهای سلطه جویانه و عصبیت وجود دارد. بنابراین به زعم نظریه‌ی یادگیری انحراف رفتاری است آموخته‌شده و  فرد یاد می‌گیرد که چگونه دست به خشونت و رفتارهای ضداجتماعی بزند. در جامعه سنتی، هنجارها و معیارهای سنتی در جوامع مُدرن متزلزل می شوند، بی آنکه هنجارها و معیارهای تازه ای جای آن را بگیرند. از نظر روانشناسان اجتماعی، شكل گيري رفتارهاي انحرافی و ضدهنجارهای اجتماعی، در فرايندهای كُنش متقابل، مشاهده و يادگيری رفتارهای انحرافی، ناكارآمدی جريان جامعه پذيری، ناكارآمدی جريان كنترل های اجتماعی درونی و بيرونی و … است. جامعه شناسان نيز در تبيين كجروی ها، رفتارهای انحرافی از سوی افراد و گروه ها بر محيط وشرايط اجتماعی تأكيد می كنند و علل بروز چنين آسيب هايی را در خود جامعه و نهادهای اجتماعی جست و جو می كنند. به گفته گيدنز جوامع امروزی خرده فرهنگ های بسيار متفاوتی دارند و رفتاری كه با هنجارهای يک خرده فرهنگ خاص همنوايی دارد ممكن است خارج از آن خرده فرهنگ، كجروانه تلقی شود. پدیده «نزاع» در فرایند گذر از جامعه سنتی به مُدرنیسم یا به عبارت بهتر نوسازی اجتماعی نه تنها از بین نرفته بلکه در مقاطعی افزایش نیز داشته است.

از نظر انگیزه و عوامل شکل گیری، نزاع ها به چهار دسته تقسیم می شوند: خانوادگی، قومی، فرهنگی، سازمانی و مالی. همچنین از نظر دورکیم فروپاشی وجدان جمعی یا تضعیف آن، یعنی تضعیف یا فروپاشی نظام فرهنگ در جامعه سنتی، عامل پیدایش عدم تعادل و بی نظمی است که هرگاه وضعیت هنجارهای اجتماعی نفوذ خود را بر رفتار فرد از دست بدهند، در آن صورت کج رفتاری اجتماعی پدید خواهد آمد. زندگی بدون وجود الزام های اخلاقی یا ضرورت های اجتماعی تحمل ناپذیر می شود و در نهایت نیز به شکل گیری پدیده آنومی یعنی نوعی احساس بی هنجاری می انجامد که تغلب مقدمه ای برای بروز کجروی و نزاع است.

به نظر کارشناسان آسیب های اجتماعی توصیف نزاع و تبیین علل و عوامل آن هم از لحاظ علمی و هم اجتماعی حائز اهمیت است. از جمله عوامل تأثیر گذار بر بروز خشونت و درگیری می توان از فقدان آموزش، فروپاشی سرمایه اجتماعی، وضعيت آنوميک درجامعه، ضعف هنجارها در نظارت به رفتارهای افراد، داشتن تيپ شخصيتی ستيزه جو، نابهنجاری ناشی از ضعف یا گسستگی  تعلق فرد به جامعه، فقر، ناکامی، جامعه پذيری نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط، توسل به زور جهت احقاق حق، عدم ارائه الگوهای مناسب جهت پرکردن اوقات فراغت افراد، سطح پايين ميزان تحصيلات، ضعف قانون و عدم اعتماد به قانون، پائين بودن آستانه تحمل افراد و … نام برد.

برای برون رفت از چنین وضعیتی باید بسترهایی را فراهم نمود تا این آسیب را کنترل و کاهش داد. برنامه هایی از آگاهسازی عمومی نسبت به پیامدهای زیانبار فردی و اجتماعی درگیریها، برنامه ریزی جهت برگزاری برنامه های فرهنگی، فراهم آوردن زمینه مساعد جهت اشتغال جوانان و کاهش بیکاری، افزایش سرمایه اجتماعی، هماهنگی دستگاه های قضایی، انتظامی و امنیتی درباره شیوه رویارویی با نزاع ها و مسببین آنها به منظور کاهش نزاع های جمعی و … . این عوامل می توانند به عنوان بازدارنده خشونت در سطح جامعه به ویژه شهرهای کوچک  که افزایش خشونت در سطح آنها قابل تأمل است، باشد.

منابع و ماخذ:

– بخارایی، احمد و همکاران (1395) مطالعه عوامل اجتماعی موثر بر گرایش به نزاع های خیابانی در شهرستان بندعباس، پژوهش نامه نظم و امنیت  انتظامی، سال نهم، شماره دوم.

– پورافكاری، ن (1383) نزاع هاي جمعی محلی. مجموع مقالات اولین همايش ملي طرح مسائل جامعه

– حسين زاده علي حسين و همکاران (1390) بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر ميزان گرايش به نزاع دسته جمعی (مورد مطالعه شهر اهواز) فصلنامه دانش انتظامی:  تابستان 1390، دوره  13، شماره 2 (مسلسل 51)؛ از صفحه 191 تا صفحه 225.

– سایت خبری رکنا، نزاع رکوردار معاینات پزشکی قانونی/ گزارشی از درگیری های خیابانی و تأثیرات آن در جامعه، صفحه اصلی اجتماعی کدخبر: 282449 :  ۱۳۹۶/۰۴/۲۴

عابدینی و همکاران (1390) فراتحليل تحقيقات انجام گرفته در زمينه درگيري های دسته جمعی، مطالعات جامعه شناسی، سال سوم، شماره دوازدهم.

نویسنده: لیلا فرقانی؛ دکتری جامعه شناسی
انتشاریافته در مجموعه رسانه های تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان

 

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا