آسیب های اجتماعی ایرانیادداشتها و مطالب اختصاصی

لزوم ساماندهی به برنامه ها و طرح‌های حوزه آسیب‌های اجتماعی کشور

نویسنده: پروانه خفتان؛ کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی

آسيب اجتماعی يكی از پديده های سوءعصر حاضر است كه هم اكنون در دنيای امروزی درحال گسترش است. آسیب‌های اجتماعی تهدید جدی برای تمامی ابعاد سلامتی در جامعه است و باعث بوجود آمدن يك جامعه ناامن با مشكلات اجتماعي و روانی فراوانی شده است.آسیب‌های اجتماعی و روند فزاینده آن از جمله مهم ترین موضوعات کنونی کشورماست. از عوامل زمینه ساز آسیب‌های اجتماعی در کشور می‌توان به مواردی مانندجنگ تحمیلی، موقعیت زمانی جامعه ما (در حال گذرا بودن)، بی برنامگی در کشور در چند سال ابتدایی انقلاب، برنامه‌ریزیهای موازی و نامناسب، رشد صنعت و پیشرفت تکنولوژی، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد. اما آنچه در کشور ما بیش از آسیب‌های اجتماعی اهمیت دارد طرحها و برنامه‌های ملی برای پیشگیری و درمان آسیب‌های اجتماعی و توانمندسازی افراد آسیب دیده است.

نکته قابل توجه این است که به چه علت‌هایی تا کنون در زمینه مدیریت آسیب اجتماعی در کشور موفق عمل نکردیم؟ شاید یکی از علت های مهم عملکرد ناموفق در حوزه آسیب‌های اجتماعی، مسئول بودن همه سازمانهای دولتی و خصوصی در زمینه پیشگیری و درمان آسیب‌های اجتماعی و پاسخگو نبودنِ آنان در خصوص عملکردشان در حوزه آسیب‌های اجتماعی باشد. همین وظیفه همگانی همه سازمانها در زمینه آسیب های اجتماعی در بسیاری مواقع باعث هدر رفتن سرمایه‌های مادی کشور شده است و پولی که بابت پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در قالب یک برنامه و یا طرح به یک سازمان یا بخش دولتی یا خصوصی تعلق می‌گیرد به اسم آسیب دیدگان اجتماعی و برای توانمندی آنان در نظر گرفته شده است، اما در عمل به جیب مجریان طرح می‌رود و رنجی را از فرد در معرض خطر و آسیب دیده نمی‌کاهد.

مثلاً در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی چند سالی است که برگزاری کارگاهها و وبینارها رواج پیدا کرده است و برنامه ها و طرحهای مختلفی توسط بخش های دولتی و غیر دولتی مانند کلینیک‌های مددکاری اجتماعی، مراکز مثبت زندگی، مراکز مشاوره و… با حمایت مالی سازمانهایی مانند بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان و وزارت کشور اجرا می‌شود که در عمل شاهد هستیم که طرح توسط مجری بدون تخصص و تجربه کافی با انتخاب گروه هدف در دسترس به جای گروه هدف در معرض خطر اجرا می‌شود و برای سازمان حامی طرح، فقط گزارش و مستند اجرایی فعالیتها مهم است نه ارزشیابی در مورد اجرای بهینه طرح و سودمندی طرح در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، حتی مشاهده شده است که سازمان مجری هم به تجربه متوجه شده است که اجرای برخی از برنامه ها و طرحها در زمینه پیشگیری و درمان آسیبها کارایی لازم و کافی را ندارند اما بعلت مسئله پررنگ جذب بودجه و منابع مالی برای سازمان با اجرای آن با مدیران رده بالا مخالفت و بحث نمی‌کند و با انتخاب مجریی کم‌سابقه و جویای نام، گزارش اجرای طرح را تدوین و ارائه می‌دهند و بودجه طرح را به شرط اینکه مجری درصدی زیادی از آن را (برای صرف در برنامه های دیگر) به سازمان برگرداند به حساب مجری واریز می‌کنند.

چنین مواردی نشان‌دهنده این است: زمانی که در تهیه و تدوین طرحها و برنامه ها به علت‌های زمینه‌ایِ بروز آسیب‌ها توجه نشود و برنامه ها از بالا به پایین و دستوری نوشته شوند نتیجه هم می‌شود اجرای با بدترین شیوهء ممکن و هدر رفتِ سرمایه ملّی و رنج روز افزونِ آسیب دیدگان اجتماعی و دلسردی متخصصان حوزه آسیب های اجتماعی.

در پایان پیشنهاد می‌شود با هدف شفافیت و ارزیابیِ برنامه‌ها و طرح‌های حوزه اجتماعی، سامانه‌ای ملّی طراحی و زیر نظر مجلس و دولت اداره شود تا اولاً از اجرای برنامه‌ها و طرحهای یکسان و موازی توسط سازمانهای مختلف جلوگیری شود و دوماً، اجرای برنامه ها و طرحها به متخصص ترین و با سابقه ترین فرد حقوقی و یا حقیقی هر استان سپرده شود و سوماّ، عملکرد عینیِ طرح در پیشگیری و درمان آسیب‌ها مداوم بررسی و ارزیابی شود که اگر طرحی یا برنامه‌ای ناموفق است، در اولین فرصت از سامانه حذف و اجرای آن متوقف و سپس توسط متخصصین کشوری مجدداً بررسی و اصلاح گردد.

رسانه تاب آوری ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا