یادداشتها و مطالب اختصاصیمقالات مددکاران اجتماعی ایران

آموزش کاربردی و ساده برای مددکاران اجتماعی | پشت پنجره ذهن آنها چه می گذرد؟

زمین می لرزد، سیل کوچه ها را فرا می گیرد، آتش سوزی چشمها را می سوزاند و ترس شهر را فرا می گیرد، یک پدیده طبیعی منجر به فاجعه شده و شهر یا شهرهایی را تخریب کرده است، آنهایی که زنده مانده اند به دنبال گمشده هایشان می گردند، زیر آوار یا آب یا خاکستر، می گریند، زندگی شان از امروز تغییر کرده است، آنها هم برای گذشته، امروز و هم برای آینده خود نیز می گریند.

این احساسات را می توان در همه مناطق فاجعه زده درک کرد، اما تنها درک و همدلی، فایده ای ندارد، وقتی قرار است در روزهای بعد از فاجعه و در زمان اسکان اضطراری، وارد منطقه آسیب دیده شویم، بهتر است بدانیم با انسانهایی مواجه می شویم که به دلیل این اتفاق دچار شوک هستند، اتفاقی که بیشتر جنبه های زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده و آنها وقت کمی دارند، برای اینکه هم زمان این واقعه را باور کرده، سوگواری کنند، مدیریت رفتار داشته باشند و هم به دنبال دریافت اقلام ضروری باشند و ….

انسانهایی که به دلیل این اتفاق خود را از شما متفاوت می بینند و احساس می کنند شما آنها را نمی فهمید و اگر دائماً به او بگویید، عزیزم، چیزی نیست همه چیز درست می شه، دروغ گفته اید، چون آنها همه چیزهایشان را از دست داده و خوب می دانند قرار نیست به این زودی ها همه چیز درست شود.

پس اولین نکته این است فکر نکنید چون آنها داغدار داغ عزیزانشان هستند و غصه فقدان اموال و دارایی هایشان را دارند، پس می توانید با کلمات مثبت گرا در زمانی کوتاه آنها را شاد نمایید.

دوم اینکه اگر فکر کنید، شما بیشتر از آنها می فهمید در اشتباه هستید، آنها خوب می فهمند، چون غریزه دفاع از خود و عزیزانشان به شدت در این زمان فعال شده است، اما به دلیل شوک ناگهانی از فاجعه، نمی توانند بصورت کاملاً منطقی تصمیم بگیرند، بنابراین شما به عنوان یک مددکار اجتماعی باید ضمن درک ناراحتی های روحی، بتوانید برای او بهترین مسیر را انتخاب کرده یا او را در پیدا کردن مسیر درست همراهی و راهنمایی کنید.

نکته بعدی این است که احساس خشم ناگهانی آنها بسیار بالا است و اگر در آن زمان ناخواسته به شما پرخاشگری کرده و اجازه ندادند که به دنیای درونی آنها نزدیک شوید، دلخور نشوید، این موضوع طبیعی است اما به این معنی نیست که دیگر سراغی از آنها نگیرید، بلکه باید ضمن ثبت مشخصات چادر اسکان، در زمانی دیگر و با زبانی دیگر به آنها سر بزنید.

مسأله مهم تر این است اگر نمی توانید برای این عزیزان کاری بکنید قول یا وعده ای به آنها ندهید، قبل از حضور در منطقه یا شروع اقدامات مددکاری اجتماعی با بازماندگان، با افرادی که در منطقه حضور دارند مشورت کرده و از وضعیت امدادرسانی اطلاعات کسب کنید، اینکه شما دقیقاً چه کاری میتوانید انجام بدهید خیلی مهم تر از این است که حتماً یک کاری را انجام دهید و اینکه به جای اینکه در روند امدادرسانی اختلال ایجاد کنید، باید مکمل این اقدامات باشید، چون شما مداخله اجتماعی انجام می دهید نه سرکشی بدون هدف.

از سوی دیگر، شناسایی افراد در معرض آسیب بیشتر مانند زنان، کودکان و سالمندان باید در اولویت کاری شما باشد و این موضوع وقتی پررنگ تر می شود که یک فرد دارای اعتیاد، بیمار جسمانی یا اعصاب و روان نیز در خانواده آنها باشد، با تکمیل فرم های مخصوص شناسایی نیازهای اجتماعی و روانی بازماندگان می توانید بهترین اقدامات را برای خانواده ها انجام بدهید، ضمن اینکه حواستان نیز به مسائل داخلی خانواده هم باشد.
از جمله خشونت خانگی، ازدواج اجباری، سوءاستفاده جنسی از زنان یا کودکان و … یادتان باشد که زنان این مسائل را تنها با یک روانشناس یا مددکار اجتماعی و خصوصاً یک زن در میان می گذارند نه یک امدادگر یا مدیراجرایی بحران، پس به آمارها و گزارشهایی که از سوی ارگانها در خصوص عدم وجود چنین مواردی در منطقه ارائه می گردد بی اعتنا باشید و سعی کنید اگر موردی را مشاهده کردید با مداخله صحیح و یا ارجاع به درمانگر متخصص به او کمک کنید.

در نهایت اینکه سعی کنید برای امدادگران که در حیطه وظایف شما نیستند، مزاحمتی ایجاد نکنید اما می توانید با برگزاری کلاسهای آموزشی چندساعته کاربردی به ارتقاء آگاهی آنها در خصوص مسائل مربوط به سوگ و چگونگی برخورد صحیح با بازماندگان، کمک برسانید، ضمن اینکه این کلاسها باید با هماهنگی سازمانهای مربوطه باشد.

معصومه کمال الدینی؛ مددکار اجتماعی و پژوهشگر فجایع طبیعی
انتشاریافته در مجموعه رسانه تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان

رسانه تاب آوری ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا