پیامدهای روانی و اجتماعی انتشار فیش های حقوقی
سلمان قادری[1]– لیلا فرقانی[2]
سیاستمداران سخن عالمان اجتماعی را درک نمی کنند و عالمان اجتماعی نیز قادر به درک سیاستمداران نیستند. زیرا آنها دارای اهداف، انگیزه و منافع متفاوتی میباشند. روش کار آنها نیز متفاوت است و نحوهی برداشت آنها از جهان پیرامون و انسانها نیز فرق می کند. نگاه یک سیاستمدار به انسانها یک نگاه ابزاری و نگاه یک عالم اجتماعی نسبت به انسان نگاهی انسان دوستانه است. هدف غایی سیاستمدار کسب قدرت، ثروت و شهرت است و هدف غایی عالم اجتماعی نقد قدرت و توزیع عادلانهی ثروت و رفاه برای همهی مردم است. در نزد یک سیاستمدار هدف، وسیله را توجیه می کند اما در نزد یک عالم اجتماعی هدف، وسیله را توجیه نمی نماید. سیاستمدار عمدتا به پیامد تصمیمات اش چندان فکر نمی کند زیرا هدف او متمرکز بر زمان حال است. او چشم اندازها و پیامدهای روانی و اجتماعی تصمیمات را در نظر نمیگیرد. در حالیکه برای یک عالم اجتماعی نتیجهی تصمیمات دارای اهمیت حیاتی است. اینها تنها بخشی از تفاوتهای بین سیاستمداران و عالمان اجتماعی است. هر چند نگارندگان این مطلب بر این عقیده هستند که برخی از سیاستمداران نیز ممکن است دارای تعهد اخلاقی نسبت به مردم باشند. یکی از ابزارهایی که سیاستمداران می توانند به وسیلهی آن به انتشار افکار و ایدئولولژی خود پرداخته و گروههای مختلف را تحت سلطه قرار دهند رسانههای جمعی است.
امروزه رسانههای جمعی و در راس آن شبکههای اجتماعی دارای اهمیت و کارکرد هستند. به صورتی که دارای تاثیرات عمیقی بر نگرش، باور و رفتارهای مردم می باشند و از عوامل اصلی اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. رسانههای جمعی می توانند ابزار مناسبی برای نیل به اهداف و کارکردهای سیاسی باشند. نقش شبکههای اجتماعی در شکل دادن رفتارهای انتخاباتی مردم غیر قابل کتمان است. در حال حاضر در حدود 40 میلیون نفر کاربر شبکه های اجتماعی در کشور به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آن ها استفاده می نمایند.
رسانههای جمعی و شبکه های اجتماعی می توانند همانند یک شمشیر دو لبه عمل نمایند. یعنی هم کارکرد مثبت داشته و یا دارای پیامد و کارکرد منفی باشند. رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی می توانند کارکرد آگاهی بخشی نیز داشته باشند. به این وسیله مردم می توانند به لایههای پنهان سیاست پی ببرند. به این ترتیب به تعبیر فوکو منابع قدرت متمرکز نخواهد بود و پراکنده شده و در اختیار گروههای مختلف قرار خواهد گرفت. قدرت نیروی چند ظرفیتی است که به واسطه ی مجموعهای متکثر از شبکههای اجتماعی به حرکت در آمده و در جامعه پراکنده می شود. به این ترتیب یکی از کارکردهای شبکه های اجتماعی می تواند توزیع منابع قدرت در بین مردم و سیاستمداران باشد. مردم می توانند از این وسیله برای ایجاد فشار بر حکمرانان برای تغییر برخی از رویه ها و تصمیماتشان استفاده نمایند. بنابراین شبکههای اجتماعی با انعکاس افکار عمومی می تواند تبدیل به نیرویی بازدارنده در مقابل سیاستمداران شود.
اتفاقی که طی یک ماه اخیر در خصوص انتشار فیشهای حقوقی مدیران به صورت گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شد، فارغ از هر نوع انگیزه ای، اقدامی است که دارای پیامدهای روانی و اجتماعی بر جامعه می باشد.
در حالیکه در شرایطی به سر می بریم که شکاف بین طبقات فقیر و غنی روز به روز در حال افزایش است، بروز و افشای چنین اسنادی دارای تاثیرات عمیقی بر اقشار فقیر و مستضعف جامعه می باشد. بنابراین چنین اقدامی تاثیر چندانی بر طبقات بالای جامعه ندارد و بیشترین تاثیر و آسیب آن متوجه اکثریت جامعه و اقشار فقیر می باشد. یکی از بدیهی ترین پرسش ها این است که انتشار گسترده ی فیش های حقوقی چند ده میلیونی برخی از مدیران چه تاثیری بر ذهن مخاطبان می گذارد؟ یک کارگر روزمزد و یا کارمندی که با تحصیلات عالیه ماهیانه یک میلیون تومان حقوق دریافت می نماید و آن را با حقوق مدیران یاد شده مقایسه می کند چه احساسی به وی دست خواهد داد؟ ابتدایی ترین تاثیر آن روانی می باشد و باعث بروز احساساتی نظیر خود کم بینی، تحقیرشدگی، نفرت، بی اعتمادی، اضطراب، ترس، نگرانی، نا امنی، خشم و … می گردد. چنین احساسات منفی بر وضعیت جسمی و روابط متقابل فرد با اعضای خانواده و اطرافیانش تاثیر منفی خواهد گذاشت. علاوه بر تاثیرات کوتاه مدت و روانی، چنین اقداماتی دارای تاثیرات میان مدت و بلند مدت بر خانواده و جامعه نیز خواهد بود. به صورتی که باعث کاهش شاخص های سرمایه ی اجتماعی در جامعه می شود. بر این اساس امنیت اجتماعی تضعیف خواهد شد. میزان مشارکت اجتماعی مردم پایین خواهد آمد. نا امیدی زیاد خواهد شد. میزان مسئولیت پذیری در بین مردم کاهش یافته و مسئولیت گریزی افزایش می یابد. اعتماد اجتماعی کم می شود و افراد نسبت به همدیگر دچار سوء ظن و شکاکیت خواهند شد. بی تفاوتی اجتماعی نسبت به سرنوشت خود و دیگران یکی از مهمترین پیامدهای چنین اقداماتی خواهد بود. زیرا اعتماد افراد سلب گردیده و نسبت به سرنوشت خود و حتی کشورشان دچار بی تفاوتی می گردند. در نهایت همبستگی اجتماعی ممکن است کاهش یافته و خود محوری و فردیت گرایی افزایش یابد.
علاوه بر پیامدهای فوق، انتشار گستردهی حقوق های نجومی مدیران ممکن است تاثیرات عمیق و پایداری بر نوجوانان و جوانان داشته باشد و به شکل گیری خرده فرهنگ های بزهکار منجر گردد. بر این اساس برای این قشر هدف اصلی کسب ثروت و پول به هر وسیله ای خواهد بود. در چنین خرده فرهنگ هایی ممکن است متوسل به خشونت و حتی جنایت شوند و در نتیجه نا امنی در جامعه افزایش خواهد یافت. به این ترتیب در این گروهها هدف، وسیله را توجیه خواهد نمود. یکی از دلایل این موضوع تولید الگوهای نادرست برای نوجوانان و جوانان خواهد بود. آنها تصور می نمایند که از فرصتهای برابر با دیگران جهت رسیدن به اهداف پذیرفته شده برخوردار نمی باشند و لذا گرایش به انحرافات اجتماعی یکی از پیامدهای این رویداد خواهد بود.
نکتهی پایانی این است که مسائل اجتماعی همانند زنجیرهای به همدیگر مرتبط هستند. مسائل هر چند کوچک و در ظاهر کم اهمیت تاثیرات عمیق اجتماعی و روانی بر افراد در یک جامعه دارد. دریافت پاداش و حقوق های کلان توسط مدیران حاصل عدم شفافیت نظام اداری در کشور است که در ارتباط با مسائل دیگری نظیر رشوه پردازی، دریافت زیرمیزی، عدم نظارت کافی، عدم پایبندی به قانون و اخلاق نمود پیدا می کند. امید است که با نظارت دقیق تر، پایندی بیشتر به اخلاق و عمل و پرهیز از فریب، ریا و با انجام خدمت صادقانه شرایط بهتر حاصل شده و امید و عشق به جامعه بر گردد.
مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی[1]
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران