آسیب های اجتماعی ایرانمسائل اجتماعی ایرانواکاوی مسائل اجتماعی ایران

واکاوی مسائل اجتماعی “بخش یازدهم”: خشونت خانگی (خشونت علیه مردان)

بخش یازدهم از سلسله واکاوی های مسایل اجتماعی ایران:

خشونت خانگی (خشونت علیه مردان)

خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی، اما مهمترین واحدی است که نیاز افراد به آرامش ایجاب می‌نماید تا رابطه‌ای مبتنی بر عقل و عاطفه آن گونه که احساس امنیت، اطمینان، سلامت و رضایت را برای طرفین به ارمغان آورد در آن شکل گیرد. اهمیت این نهاد از آن روست که وظیفه جامعه‌پذیری و تربیت نسل‌های آتی را نیز به عهده دارد از این رو بی‌تردید یکی از مهم‌ترین نهادهای جامعه است. امروزه خانواده ایرانی تحت تأثیر مدرنیته، تغییرات کمی و محتوایی را به خود دیده است و ساختار خانواده بخصوص روابط بین افراد درون خانواده دستخوش تغییرات اساسی گشته است. از پدیده های خانوادگی که امروزه مورد توجه محققان، جامعه شناسان و روانشناسان قرار گرفته، خشونت در خانواده است. خشونت، رفتاری است که برای آسیب رساندن به دیگری از کسی سر می‌زند و دامنه آن از تحقیر و توهین، تجاوز، ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است. طبق تعریف استروس (1993) خشونت خانوادگی به نوعی پرخاشگری اشاره دارد که در روابط بین زوجین رخ می‌دهد که تحت عنوان همسرآزاری، خشونت زناشویی، شوهر‌آزاری و زن آزاری توصیف شده است. خشونت‌خانگی به معنی رفتار خشونت‌آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است این پدیده در مفهومي عام خشونت افراد خانواده نسبت به يكديگر را شامل مي‌شود. آنچه که در این نوشتار مدنظر قرار گرفته است خشونت علیه مردان در خانواده است. آمارها نشان دهنده میزان افزایش خشونت علیه مردان است. چرا که فقط در استان مازندران، پزشکی قانونی از رشد ٢١‌درصدی خشونت علیه مردان نسبت به سال گذشته خبر داد. خشونت، آزار روحی، روانی و حتی جسمی علیه مردها چیزی که از آن با نام «شوهرآزاری» یاد می‌شود، با توجه به پژوهش‌هایی که امروزه در ارتباط با مسئله خشونت های خانگی صورت می گیرد، نشانگر آن است که مصادیق خشونت های خانگی فراتر  از آزار و اذیت فیزیکی بوده و می‌تواند در اشکال غیر فیزیکی و پنهان تر هم اعمال  گردد. در میان طبقه بندی رفتاری انواع خشونت های خانوادگی علیه مردان می توان از خشونت جسمی، روانی و جنسی نام برد. خشونت جسمی، به شيوه های گوناگون مانند كتك خوردن، شكنجه و قتل را در بر مي‌گيرد. در واقع نوعی اقدام فيزيكی برای آسيب رساندن، ترساندن يا كنترل كردن روی همسر برای مثال سيلی زدن، ضرب وشتم، پرتاپ كردن اشياء به سمت همسر و سوزاندن اندامها و … خشونت روانی، رفتار خشونت آميزی كه شرافت، آبرو و اعتماد به نفس فرد را خدشه دار می كند. اين رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقير، بددهانی، تمسخر، توهين، فحاشی، متلك، تهديدهای مداوم به طلاق دادن اعمال می شود و خشونت  جنسی، در حیطه زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی، اتفاق می افتد که برای مردان می توان از عدم تمکین از سوی همسر و … نام برد.

با وجود این پاره ای از پژوهشگران به صرف اینکه در یافته های پژوهشی، شایع بودن خشونت فیزیکی زنان علیه شوهرانشان (به ویژه در مقایسه با خشونت فیزیکی علیه زنان) مشاهده نشده، بدون بررسی دقیق دیگر اشکال خشونت کلامی، روانی، اجتماعی، مالی، حقوقی و جنسی، مسئله خشونت خانگی علیه مردان را کم اهمیت شمرده و از آن غفلت نموده اند. مطالعه پیرامون خشونت خانگی علیه مردان، سابقه‌ای به ‌مراتب کوتاه‌تر داشته و تا به امروز کمتر به این موضوع پرداخته شده است. پذیرش این واقعیت که مردان در چارچوب روابط زناشویی بسته به شرایط و موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند، می‌توانند هم عامل خشونت باشند و هم قربانی خشونت، باعث می‌شود که زن‌آزاری و شوهر‌آزاری نه به ‌صورت جداگانه بلکه به ‌صورت پدیده‌های مرتبط با هم دیده شوند که به لحاظ تجربی با هم منافاتی ندارند. هرچند طرح این مسئله در شرایطی که هنوز حقوق زنان به‌طور کامل اعاده نشده صرفاً باعث ایجاد سردرگمی و ابهام در میان فعالان سیاسی و اجتماعی خواهد شد اما شناخت و آگاهی مردان از مسئله خشونت و مصادیق آن می‌تواند به حساس شدن آنان به خشونت نسبت به زنان نیز منجر شود.

خشونت علیه مردان؛ پدیده‌ای ناملموس و غریب که به دلیل ترس از تمسخر و قضاوت آشنایان و اطرافیان یا مسائل اجتماعی و فرهنگی، مردان قربانی را به سکوت وامی‌دارد. این نوع خشونت، تبعات جبران ناپذیری مانند طلاق، اعتیاد، بزهکاری و مسایل دیگر را در بر خواهد داشت که همانند دیگر اثرات خشونت خانگی می توان آنها را در ابعاد فردي و اجتماعی مورد توجه قرار داد.رفتارهاي خشونت آمیز و آزاردهنده ي زنان در  محیط خانه از یک سو می تواند مردان را  به لحاظ فردی متأثر نماید و برای آنها صدمات روحی و جسمی (حتی مرگ) در پی داشته باشد و از سوی دیگر رفتارهای خشونت آمیز زنان به نهاد خانواده لطمه وارد ساخته و در چنین شرایطی خانواده دست خوش  آسیب های جدی می گردد که در سایه تعاملاتی که اعضاء با یکدیگر و با افراد بیرون از کانون خانواده دارند آنها را دچار مشکل می نماید. سوال اینجاست که چه عواملی باعث بروز خشونت در بستر خانواده می‌شود؟ نوربرت الياس معتقد است كه خشونت پديده ای  است كه در فرآيند اجتماعی شدن آموخته می شود و از آنجايی كه عدم خشونت ورزی به سطح تمدن جامعه و رشد فرهنگ احترام به شخصيت، عقايد ديگران، روش های زندگي و شيوه های رفتاری ديگري و شكل گيري فرهنگ دموكراسی در جامعه مربوط است و محور خشونت ممكن نيست مگر آنكه در همه نهادهای رسمی و غير رسمی خرد و كلان جامعه تغيير و تحولی بنيادين و مستمر و پايدار صورت گيرد. تنها در اين صورت فرهنگ خشونت‌ورزی جای خود را به مدارای اجتماعی خواهد سپرد. بنا به نظريه انتقال نسل ها، سوء رفتار از نسلی به نسل ديگر انتقال می يابد. در نتيجه آنهاييكه متعلق به خانواده هايی هستند كه در آنها خشونت يك وسيله پذيرفته شده برای حل مشكلات است. احتمال بيشتری دارد كه در حل مسايل در خانواده ای كه تشكيل خواهند داد از خشونت استفاده كنند و اين خشونت را به نسل‌های بعدی انتقال دهند. پس متوقف ساختن سوءرفتار مستلزم پيشگيری از تنبيه جسمی، روانی و پيشگيری از خشونت بين فردی است.

نتیجه گیری و پیشنهادات

خانواده، یک گروه خویشاوند است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی در جامعه نقش اساسی را به عهده دارد. علی رغم گسترش شهر نشینی و روند رو به رشد صنعتی شدن،  هنوز خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی  نقش بارزی را ایفا می کند.در این میان، رفتار توام با خشونت، با ویژگی مختص به خود، می تواند بر این نقش صدمه وارد کند و در ساختار روابط میان اعضای خانواده و رسیدن به اهداف فوق گُسست ایجاد کند. در ایران تا چند سال پیش، با اینکه برخی موارد حاد خشونت خانوادگی در مطبوعات انعکاس می یافت اما به صورت معمول خشونت به عنوان رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته می شد و به مفهوم پدیده ای اجتماعی اصلاً در نظر گرفته نمی شد. به تدریج این پدیده مورد توجه سازمانها و محافل علمی قرار گرفت. توجه به خشونت و سعی در مقابله با آن ضرورت انجام بررسی هایی را در مورد خشونت ایجاب می کند. بنابراین، خشونت خانوادگی یکی از آسیب‌های مهم اجتماعی است که با وجود پیشرفت فکری و فرهنگی در جامعه ایران همچنان خودنمایی می‌کند. 
بررسی هایی در زمینه خشونت با مشکلات متعددی روبرو است. در ایران به علت نبود اطلاعات آماری، نامشخص بودن جمعیت، مشکل دستیابی به افراد و همچنین نبود بررسی های دیگر این مشکلات شدیدترند و این امر ضرورت انجام بررسیها را تشدید می کند. خشونت علیه زنان و مردان پدیده ای ناخوشایند و نابهنجار است که از نسلی به نسل دیگر و از خانواده به جامعه صادر می شود. لذا ارتقاء آگاهی و توانمندی افراد نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده برای زنان و مردان و نیز ترویج فرهنگ ضدخشونت و یادگیری مهارت های مدیریت خشم بدون به کارگیری خشونت برای آحاد افراد جامعه، گام موثری در کاهش رفتارهای خشونت آمیز است. کارل پوپر معتقد است تنها زمانی می توانیم از خشونت دوری گزینیم که در عرصه ی اجتماعی نیز به نگرش عقلی پابند باشیم؛ زیرا هر نگرش دیگری، به راحتی به کاربرد خشونت منتهی خواهد شد. از آنجایی که خانواده در ایران دارای ویژگی های خصوصی خاصی است که دیگران اجازه دخالت در آن را ندارند و به طوری که حتی اگر رفتار خانوادگی در اماکن عمومی نیز صورت گیرد دیگران از دخالت مستقیم در آن خـودداری  می کنند از این رو، وجود سازمان های نظارتی مانند کلانتری و دادگاه هایی که بر چگونگی رفتار افراد خانواده نظارت دارند، می تواند کمک موثری در جلوگیری بروز خشونت خانوادگی باشد. تفاوتی که در خشونت علیه زنان و مردان وجود دارد این است که زنان قربانی خشونت با احساس ناامنی، تنهایی، درماندگی و عدم حمایت اطرافیان روبه رو هستند و جامعه با توجیه رفتارهای مرد، زن را به سازش و بازگشت به خانواده دعوت می کند. درحالی که در شرایطی که مردان مورد خشونت قرار می گیرند، جامعه از مرد حمایت می کند و زنان مورد سرزنش، انزوا و طرد اجتماعی قرار می گیرند.

نویسندگان: سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی | لیلا فرقانی؛ دانشجوی دکتری جامعه شناسی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

منابع و ماخذ

– خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی آنا www.ana.ir
– فیروزجاییان، علی اصغر، رضایی چراتی، زهرا (1393) تحلیل جامعه شناختی خشونت زنان علیه مردان، فصلنامه توسعه اجتماعی (توسعه انسانی سابق) دوره9، شماره 2، صفحات 130-105
– صديق سروستاني. رحمت الله، (1386)، آسيب شناسی اجتماعي (جامعه شناسي انحرافات اجتماعی)، تهران، چاپ اول، نشر سمت.
– محمدخاني.پروانه و همكارانش، « شيوع الگوي خشونت خانوادگی، ارتكاب يا تجربه آن در مردان و زنان »، فصلنامه علمي پژوهشي رفاه اجتماعي، سال پنجم،شماره21، ص 223-205.
–  وامقی و همکاران (1392) خشونت خانگي در ايران: مرور مطالعات 1387-1380، فصلنامة علمي  پژوهشی رفاه اجتماعی، سال سيزدهم، شماره 50

رسانه تاب آوری ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا