مقدمه: “بلوک” و “برسل” برای اول بار در سال 1972 در پژوهشی به سلامت اجتماعی می پردازند و چند سال بعد “دونالد” و همکارانش در سال 1978 این مفهوم را مطرح کردند و استدلال آنها این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماری ها و قابلیت های کارکردی افراد است. بر اساس برداشت آنها سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی از ارکان وضع سلامت محسوب می شود و هم می تواند تابعی از آن باشد.
سنجش محتوای سلامت اجتماعی از ابتدا از طریق تمر کز بر “فرد” و در رابطه با تعاملات فردی (مثلاً ملاقات با دوستان) و مشارکت اجتماعی (مانند عضویت در گروهها) مورد سنجش قرار گرفت و در اندازه گیری آنان ارکان عینی (مثلاً تعداد دوستان) و ذهنی (مانند کیفیت روابط دوستانه) هر دو تعریف منظور شد. سلامت اجتماعی از سال 1995 به بعد علاوه بر نگرش کلی و عامی که بر کیفیت سلامت در میان تمام افراد دارد، در کشورهای صنعتی گرایش خاصی در دو بعد سلامت روانی و اجتماعی آغاز کرده است (جین کیتس و همکاران ، 16:1384).
در این نوشتار تلاش می شود بر تعاریف مختلف سلامت اجتماعی گذری شود و نیز مفاهیم وابسته و نزدیک به آن چون “مُدل سلامت اجتماعی”، “ساختار اجتماعی سلامت” و “عوامل اجتماعی تعیین کننده ی سلامت” مورد مداقه قرار گیرد و در نهایت نیز ارتباط مددکار اجتماعی و سلامت اجتماعی مورد نظر قرار خواهد گرفت و تلاش می شود با تکیه بر ادبیات مددکاری اجتماعی تعریفی نوین از “سلامت اجتماعی” ارایه گردد.
تعاریف متعدد سلامت اجتماعی
سلامت اجتماعی به دو مفهوم باز می گردد، در یک مفهوم به سلامت فرد و توانایی او در ارتباط با دیگران و شکوفا شدن وی در متن اجتماع باز می گردد و در یک مفهوم دیگر به سطح سلامت در جامعه و چگونگی ارتباط اعضا با هم باز می گردد که در این نوشتار نیز تلاش می شود بر حسب این طبقه بندی تعاریف ارایه شوند:
جهت دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید.
نویسنده: فاطمه جعفری؛ دانشجوی دکتری مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران