چه کسی مطالبه گر بودن را به ما یاد خواهد داد؟
اصلا مطالبه گر بودن آموختنی ست یا نه؟
اصلا مطالبه گر بودن چیز مهمی است یا نه ؟
من در کجا مطالبه گر باید باشم و در کجا پاسخگو باشم؟
اینها سوالاتی است که در طول روز بارها از ذهن من می گذرد، از ذهن یک مددکار اجتماعی که نگاه اجتماعی و کمی متفاوت به اطراف خود دارد. مددکاری که سالهاست در حوزه آسیبهای اجتماعی و زنان سرپرست خانوار مشغول بکار است. وقتی صحبت از مطالبه گری می شود در کنار آن مسئولیت اجتماعی در ذهنم نقش می بندد، یعنی به همان اندازه که من به عنوان یک مددکار اجتماعی، به عنوان یک شهروند در یک نقطه ای از این کشور پهناور باید نسبت به رفتار و عملکرد خودم مسئولیت پذیر، پاسخگو و تابع قوانین، عرف و فرهنگ جامعه اطرافم باشم باید به همان اندازه هم مطالبه گر باشم و مطالبه گر بودن را یاد بگیرم. مطالبه گر بودن یعنی اینکه حق من است به عنوان یک شهروند در محیط آرام، امن، بدون تنش و با وجود امکانات و آگاهی کافی و لازم زندگی کنم.
مطالبه گر بودن، حس بودن و مسئولیت را در من افزایش می دهد که برای خواسته ی خود، آگاهی داشته باشم و با آگاهی خواهان شرایط مناسب برای زندگی خود باشم.
مطالبه گر بودن دارای نگاه اجتماعی و کلان است در این نگاه دیگر تنها فرد مسئول و پاسخگو نیست بلکه در کنار نگاه فردی، بعد اجتماعی و کلان هم نمود پیدا می کند.
رشد روزافزون آسیب ها، ناامنی های اجتماعی و سکوت معنادار یا بی تفاوت مسئولان ناشی از این است که مردم و فعالان اجتماعی تاکنون بطور جدی مطالبه گر نبوده اند و به دنبال این نبوده اند که چرا عملکرد، رفتار مسئولین و سیاست گذاری آنها در کاهش این روند تاثیرگذار نبوده است، نبود حس مطالبه گری نشان از عدم حس مسئولیت پذیری ما در حوزه ی اجتماعی است.
امروزه نگاه از بعد فردی باید فراتر برود و به نگاه کلان برسد، فعالان اجتماعی و به تبع آن مردم به سطحی از آگاهی و اطلاعات برسند که مطالبه گر بودن و خواستن به پاسخگویی را جزء ضرورتهای زندگی فعلی و آینده خود بدانند، در این شرایط هر مسئولی پی به این موضوع می برد که عملکرد، رفتار و شیوه ی کارش رصد می شود و برای هر قدمی که برمیدارد باید پاسخگو باشد و مردم نسبت به عملکرد ایشان بی تفات نیست و فعالان اجتماعی به طرق مختلف خواستار پاسخگویی آنان هستند.
این وظیفه ی مهم بر عهده ی مددکاران اجتماعی و فعالان اجتماعی است چرا که بین افزایش مطالبه گری و کاهش آسیبهای اجتماعی رابطه وجود دارد، زمانی که افراد بطور فعالانه مطالبه گر باشند مسئولین هم برای تصمیم گیری و اتخاذ سیاستهای پیشگیرانه یا درمان کننده آسیب های اجتماعی براساس واقعیت های موجود و همچنین حضور فعالانه اجتماعی استفاده می کنند چرا که می دانند باید پاسخگو باشند.
روند رو به رشد آسیبهای اجتماعی به این دلیل است که هنوز مطالبه گری جز رفتارهای ضروری مددکاران اجتماعی نشده است و به این امر توجه نداشته اند، اما امروزه مطالبه گر بودن باید جزء ارزشها و اصول مددکاری اجتماعی باشد.
مریم عباسی
مددکار اجتماعی و عضو هئیت مدیره
کانون کلینیک های مددکاری اجتماعی استان تهران