با توجه به آنکه جوامع جهانی به طرق مختلف در پی احقاق حق انسان ها در تکاپوست، مطالبه گری اجتماعی همچون هویتی کنکاش نشده در خاموشی بسر میرود و شعارهای پیاپی خالی از اطلاع رسانی به خفقان سوالات بی جواب ختم میگردد.
آنچه جامعه و اقشار مردم را برآن وا میدارد تا نسبت به حقوق شهروندی و قانونی خود واکنشی نشان دهند زمانی ست که دچار آسیب و بحران در بستر جامعه میگردند اما این همان زنگ خطریست که افراد را بر آن میدارد که ایکاش قبل از بحران میدانستیم حقوق و مطالباتمان چیست؟
به راستی اولین سوالی که به ذهن خطور میکند چیست؟… چرا ما از حقوق خود نا آگاهیم علت کجاست؟
جوامع کنونی شاید از ایران پیشی گرفته باشند اما کجا باید تأثیر این آگاهی را ببینیم؟ آنجا که این مطالبات از میزان آسیب ها، جنایت ها، ظلم ها و تجاوزها و بسیاری عوامل با بار منفی و آسیب زا کاسته باشد.
حال جامعه متعهدتر و مسوولیت پذیرتری به گستره ی علوم یاورانه در حیطه کاری مددکاران سمت و سوقی خاص به تحقق این هویت خاموش میبخشد.
شناخت این حقوق از جانب مددکاران که آموزگاران اجتماعی بشمار می آیند امری مهم در انتقال این آگاهی به تک تک افراد است.
آیا مددکاران تآثیر ونقشی بر شناساندن مطالبات به افراد جامعه ایفا میکنند یانه؟
به سادگی انچه میگوییم و پیچیدگی آنچه میبینیم این حقوق مطالبه گر میخواهند اما چه زمانی……؟
مادری که در پیچ وخم راهروهای یک دادگاه سردرگم حقوق خویش است و عدم این آگاهی او را وادار میکند که مهرش راببخشد کودکش را یا ببخشد یا در بدترین شرایط بپذیرد و از خود جز درمانده ای ناکام در ذهن آشفته خود ترسیم نکند…..
کارگری را درنظر بگیرید پس از سالیانی بسیار میبیند حقوقش چه بوده و حال که دریافته چه خسرانی گریبان گیرش است بر سر دوراهی ماندن و سکوت یا اعتراض و بیکاریست.
گاه این مطالبات جمعی، خودجوش و گاه با دخالت قوه مجریه وصول میگردد اما مددکاران اجتماعی در عرصه تعریف، شناسایی و پیگیری برای افراد همانند حامی و تلنگری ملزم برای این موضوع است که مطالبه گری خود سبب پیشرفت، نظم بخشی و پویایی در هر ارگان، سازمان و گروه های تعریف شده میباشد.
مددکاران اجتماعی چگونه میتوانند به اهرمی برای این مطالبه گری مبدل گردند؟
چندین پیشنهاد و راهکار برای مددکاران اجتماعی در جهت تقویت و آگاه سازی افراد برای مطالبات حقوقی و انسانی :
1.مددکار اجتماعی خود فردی آگاه و جستجوگر و مطالعه گری در این زمینه باشد.
2.شناسایی، برنامه ریزی،جذب و آموزش جامعه هدف
3.تمرکز برافراد، اقشار، گروه ها و تشکل هایی که خود آسیب دیده و نا آشنا به حقوق خویش هستند.
4.آموزش متمرکز و جامع و مدون توسط مددکاران زبده و متبحر برای جامعه مطالبه خواه
5.ورود افراد آموزش دیده به بستر جامعه در جهت پیشرفت، نظم بخشی، تکاپو و ایجاد محیط هایی که به حقوق خویش آگاهند و بر اصول حقوقی و پایه ریزی شده مولد جامعه ای نوپا برای آبادانی و تسریع در به کمال رسیدن جامعه کل باشد.
این ها شاید بنظره ایده آل ها و مدینه ی فاضله دور از تصور ماست اما میدانیم هر غیرممکنی روزی ممکن خواهد شد و مددکاران اجتماعی پس از عمری سخت در جهت مطالبه گری، حال خود میتوانند آموزگاران اجتماعی باشند در این زمینه.
مددکاران اجتماعی در چه حیطه ای میتوانند حقوق و مطالبات را به افراد بشناسانند؟
1.درحیطه حقوق کاری و مشاغل
هر فرد شاغل باید نسبت به حقوق و بیمه و مزایا و مطالبات کاری بین کارگر و کارفرما آگاهی کافی داشته باشد.
2.درحیطه ی حقوق خانواده
افرادی که زندگیشان به نوعی به طلاق و اختلاف و یا فرزند آزاری دچار میشود باید حقوق فردی و قضایی خود را بخوبی بشناسد تا دربرابر آسیب مطالبات خود را بخوبی بیان و دریافت کند تا از آسیب های پس از طوفان و قایع مصون بماند.
3.درحیطه آموزشی
بسیاری از آموزش پذیران در محیط و بستر آموزشی از قوانین و حقوق ملزم خود چه از نظر رفاهی و خدماتی که دولت به آنها داده نا آگاهند و عمری در ناآگاهی بسر میبرند حال آنکه این مطالبات و حقوق نقش تسهیل گری برایشان ایفا خواهد کرد خصوصاً در مسیر تحقق آموزش حقوق شهروندی به آحاد و اقشار مختلف جامعه.
فهیمه اعصامی | مددکار کلینیک نوید زندگی