دگرگونی منزلت و پایگاه اجتماعی عناصر تشكیلدهنده خانواده، فروپاشی هرم قدرت در خانواده، چشم و هم چشمی، رفاه طلبی، مدپرستی، اشرافیت زدگی در مدل مصرف، فقدان الگوی مناسب مصرف از یك سو، توسعه روز افزون تكنولوژی، ساخت انواع و اقسام صنایع متنوع رفاهی، كوتاهی عمر مفید مصنوعات بشری، تحمیل نیازهای كاذب بر خانوادهها و مواردی از این دست شرایطی را فراهم ساخته كه عناصر انسانی جامعه ما منزلت اجتماعی را در گرو ثروت اندوزی بداند كه این موضوع منجر به انجام هزینههای بی رویه و تبعیت از جنون مصرف برای به رخ كشیدن تواناییهای خویش به دیگران، توازن خواسته و داشته را بهم ریخته و هماهنگی بین دخل و خرج را برهم زده است. انسان عصر حاضر كه متاسفانه از معنویت فاصله گرفته، آموزه های دینی در افكار و رفتارش نهادینه نشده، اصول اخلاقی نیز در مدل رفتاری وی رنگ باخته، در آماج فشارهای فراوان خانواده، اقوام، خویشان و انتظارات اجتماع شرایطی را فراهم ساخته كه او دست به رفتار ضد اجتماعی همچون سرقت بزند.
به گزارش وبسایت رسمی مددکاران اجتماعی ایرانیان به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ اگر ما پدیده سرقت را توسعه مفهومی بدهیم بسیاری از تجمع ثروت ها در افراد معنا و مفهوم سرقت را به خود می گیرد. سرقت مصادیق فراوانی می تواند داشته باشد.طیف عظیمی از جامعه متاسفانه برای تامین این خواسته و اثبات خویش و احراز پایگاه و منزلت اجتماعی برتر در جامعه تحت تأثیر اندیشه های غربی با معیار، ملاك و شاخصهای مادی رفتار میكنند. وقتی مدل ماشین هویت و شخصیت اجتماعی افراد را تعیین میكند و آدرس خانه آنها باعث افتخار، آبرو و اعتبار می شود، طبیعتا رفتار جنون آمیزی برای كسب ثروت فراوان آن هم بدون رعایت جوانب شرعی در جامعه مرسوم خواهد شد. بسیاری از این ثروتمندان به خاطر داشتن قدرت پوشانندگی قوی، كمتر به دام پلیس می افتند.
بسیاری از این سارقان كه از طریق سرقت اموال دیگران به تجمع ثروت افسانهای رسیدهاند، به ندرت مقابل میز قاضی ایستاده یا شبی را در زندان سپری نكردهاند. در جامعه قبح ثروتاندوزی از راه حرام شكسته شده است. كسب حلال با توجه به مشكلات جامعه سخت شده و به قول معروف كلاه آدم هایی كه از راه صحیح درآمد دارند، پس معركه است و به سختی امرار معاش میكنند. قداست واژه «كسب حلال» در جامعه ما از بین رفته است و اگر اینگونه پیش برود به یك ضد ارزش تبدیل خواهد شد. شرایط كسب درآمدهای نامشروع نیز در جامعه زیاد شده است. همچنین ویژه خواری و رانتهای اداری طیف جدیدی از ثروتمندان تهی از اخلاق و دور از معنویت، دینگریز و معنویتستیز را پرورش داده است. در شرایط اقتصادی ناسالم، خود به خود تمركز ثروت در طیفی از جامعه را موجب می شود كه این امر به شكاف طبقاتی منجر میشود و فاصله طبقاتی نیز باعث رواج سرقت در جامعه میشود. تعداد كثیری از پولدارهای فعلی جامعه ما بدون هیچ زحمت و مرارتی، یك شبه به ثروت افسانه ای دست پیدا میكنند. این امر دیگران را هم به هوس می اندازد كه آنها هم به این بلازدگی دچار شوند.
ضمن آنكه بحرانهای اقتصادی اخیر و افزایش نقدینگی در جامعه كه به طبع آن موجب افزایش تورم شدید شده است. در شرایطی كه قدرت خرید مردم روز به روز كاهش پیدا میكند، افراد فراوانی نمیتوانند آرزوهای خویش را محقق سازند و این ناكامی منجر به برنامهریزیهای مخرب و منفی در آنان میشود. تزریق مستقیم پول به جامعه باعث افزایش نقدینگی در جامعه می شود كه به تشدید تورم و بحران اقتصادی در جامعه منجر میشود. این باعث پیدایش خرده دزدی و افزایش طیف سارقان طبقه پایین جامعه میشوند. افرادی كه قدرت پوشش و دفاع از خود را ندارند و بهراحتی به دام پلیس میافتند. در این شرایط شاهد افزایش بیرویه طیف عظیم زندانیان سارق در جامعه خواهیم بود.
پیدایش سونامی های آسیب اجتماعی و افزایش آمار معتادان به مواد مخدر، متلاشی شدن بنیاد خانواده از طریق افزایش طلاق، بحران اقتصادی فراهم شده، دیگر مشكلات و گرفتاریهای عاطفی، روانی، هویتی و فرهنگی جامعه، تحریم و بحران های خارجی و… همه و همه شرایطی را فراهم می سازند كه جامعه از امنیت كمتری برخوردار باشد. وجود بحران هویت در جامعه نیز به ازدیاد این رخداد تلخ اجتماعی دامن می زند.
در ریشه یابی سرقت ها فقط مشكل به سارق باز نمیگردد.اگر بنیادهای معنوی توسط نهادهای فرهنگی تقویت شده، معنویت اخلاق مداری، دینگرایی در جامعه نهادینه میشود. تزریق مستقیم پول و هزاران عاملی كه منجر به افزایش تورم میشود در جامعه درمان شده، بیماریهای اقتصادی التیام پیدا كند و سایه سنگین مشكلات اقتصادی از زندگی مردم رخت بربندد، از این خرده سرقت ها كاسته خواهد شد. همچنین نباید از یاد برد كه امروزه بزرگترین معضل اجتماع بیكاری طیف عظیمی از جوانان تحصیلكرده و صاحب حرفه است كه به این بحران اجتماعی دامن زده و شرایط نامطلوبی را فراهم میسازد و بر ناامنی جامعه می افزاید. كاهش قدرت خرید طیف عظیمی از جامعه ما وسوسه سرقت را در جامعه تقویت میكند. بسیاری از زندانیان ما دزدان واقعی نیستند بلكه خردهپا هستند. مبارزه با این طیف مبارزه با معلول است. علت دزدی های اصلی جای دیگر است.