اگر چه حرفه مددکاری اجتماعی در جهان تاریخی به درازای بیش از یک قرن دارد، عمر این حرفه در ایران به حدود57 سال می رسد. این حرفه در عمر نیم قرنی خود در ایران فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرده است، اما آنچه بیش از همه حائز اهمیت است نرسیدن این حرفه به جایگاه واقعی بایدی خود می باشد. در این راستا دلایل مختلفی از جمله نداشتن متولی مشخص (بعضا داشتن پدران و مادران متعدد)، جدایی از مجامع علمی جهانی، عدم تولید دانش بومی، بی توجهی مسئولین به این حرفه و شاغلین آن، کم کاری و بدکاری های بانیان و شاغلین این حرفه و … بیان می گردد. از بحث دلایل که بگذریم می توان به تفاوت های این حرفه در ایران و جهان اشاره کرد، در حالی که مددکاران اجتماعی در دنیا چتر خدماتی خود را در دوره ی پسامدرن به درازای تمامی افراد، گروه ها و جوامع انسانی گسترانیده اند. شاغلین این حرفه در ایران در پی توضیح معنا و خدمات این حرفه به دست اندرکاران و عموم مردم می باشند. به همین علت در این نوشتار برآنیم تا با بازخوانی جدیدترین تعریف مددکاری اجتماعی که در جولای سال 2014 در نشست عمومی فدراسیون بین المللی مددکاری اجتماعی(IFSW)و مجمع عمومی انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی(IASSW)به تصویب رسید، نیم نگاهی اجمالی بر جنبه های مختلف این حرفه در دوران پست مدرنیسم یا پسانوگرایی بیندازیم. لازم به ذکر است که در اینجا، کلمه “پست مدرنیسم ” اشاره به مقطع زمانی داشته و ارتباطی با فلسفه و زیربناهای اعتقادی این دوران همچون نسبی گرایی، معناگرایی، جزئی نگری و … ندارد. تعریف ارائه شده، بدین شرح می باشد: مددکاری اجتماعی یک حرفه کاربردی(مبتنی بر عمل) و رشته تحصیلی دانشگاهی است که توسعه و تغییر اجتماعی ، انسجام اجتماعی و توانمندسازی و آزادسازی افراد را تسهیل می کند. اصول عدالت اجتماعی ، حقوق بشر ، مسئولیت جمعی و احترام به تفاوتها در مددکاری اجتماعی اساسی اند. مددکاری اجتماعی، با تکیه بر علوم اجتماعی، علوم انسانی و دانش بومی، افراد و ساختارها را در مقابله با چالشهای زندگی و ارتقاء رفاه و بهزیستی درگیر می کند.”
جهت دریافت متن کامل این مقاله اینجا کلیک کنید.
مرتضی دانایی فر | دانشجوی دکترای مددکاری اجتماعی