- نقدی بر عملکرد مددکاران در فرایند توانمندسازی
همیشه برای ما سوال است که چگونه می توان مددجو یا مراجعه کننده را در فرآیند توانمندسازی مشارکت داد. در واقع همیشه ما به دنبال گرفتن نتیجه عملکرد خودمان هستیم که نهایت نتیجه آن بازتوانی یا توانمندی مددجو است.
بدون توجه به ماهیت توانمندی بنظر می رسد یکی ازجدیدترین و جذابترین گفتمان های مطرح شده در مددکاری اجتماعی همین توانمندسازی مددجویان است ولی با این وجود هیچگاه به این فکر نکرده ایم که خود مددکاران در این فرایند تا چه حد توجیه هستند. متأسفانه اکثر مددکاران در آغاز برخورد با مددجو فقط خود مشکل عنوان شده را می بینند و هیچگاه به بستر و زیرساختهایی که باعث بوجود آمدن آسیب شده است و مددجو را مجبور به مراجعه کرده است توجه چندانی نمی کنند.
مددجویی که پس از طلاق به ما مراجعه می کند مطمئناً یک شبه تصمیم به طلاق نگرفته است و ریشه های آن را باید در طول دوران زندگی مشترک و یا حتی قبل از آن و در هنگام انتخاب همسر، جستجو کرد. ما باید بدانیم که مددجو در چه بستری رشد کرده و شرایط اجتماعی شدن و جامعه پذیری وی چگونه بوده است. باید بدانیم وی از چه تیپ شخصیتی برخوردار است و روش های مخصوص حل مسأله مربوط به همان تیپ شخصیتی را در مورد او به کار گیریم. مسلماً هیچ دو نفری در شرایط یکسان نمی توانند از یک بسته خدماتی پیشنهادی جهت توانمندی استفاده کنند و روشهای عمدتاً تکراری اجرا شده توسط ما در مورد تمام مراجعان نتیجه یکسانی نمی دهد.
در واقع حل مسأله باید برای مددجو در وهله نخست با توجه به جنبه های روانی شخصیت وی صورت گیرد و سپس به جنبه های اجتماعی، اقتصادی و … پرداخت. تا زمانی که بستر ذهنی مددجو برای فرایند توانمندسازی آماده نباشد تمام تلاشهای ما در جهت کنترل و از بین بردن آسیب بی نتیجه خواهد بود.
این مشکل در میان مددکارانی که با رشته های غیر مرتبط با علوم یاورانه در این حرفه مشغول به فعالیت هستند متأسفانه بیشتر دیده می شود. این مددکاران عمدتاً به دستورالعمل های ابلاغی و آیین نامه ها تکیه می کنند و در همان قالب سعی می کنند بسته های خدماتی را به مددجو و مراجعان ارائه دهند و در اکثر موارد به اصول فنی مددکاری اجتماعی آشنا نبوده و عمده فعالیت آنها فقط به جریان هدر رفت منابع مالی، انسانی و سازمانی می انجامد.
نقش مددکارن در آماده سازی ذهنی مددجویان و مراجعان جهت پذیرش و مشارکت فرایند توانمندسازی و بازتوانی بسیار تعیین کننده است. عمده مددکاران در این زمینه نیاز به آموزشهای تخصصی و مطالعات گسترده دارند. نقش سازمانها در آموزش مددکاران فعال در این حوزه و ایجاد انگیزه در مددکاران جهت انجام مددکاری تخصصی بسیار مهم است و قبل از آن نقش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در پرورش نیروهای متخصص و با انگیزه بالا و تزریق ایشان به مجموعه های ارائه دهنده خدمات مددکاری بسیار حائز اهمیت است.
محمد چیری/ مددکار اجتماعی کمیته امداد امام خمینی (ره)
از سری مقالات و یادداشتهای توانمندسازی زنان سرپرست خانواده