امروزه مشارکت اجتماعی علاوه بر اینکه روش و ابزاری جهت نیل به اهداف جمعی است، خود از اهداف اصلی توسعه پایدار اجتماعی و فرهنگی به شمار میآید و توسعه همه جانبه اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی جوامع در گرو و وابسته به آن پنداشته میشود. مشارکت در جامعه انسانی، بالندگی فردی و حس تعلق جمعی را پدید آورده و موجب میگردد بیتفاوتی و بیمسئولیتی جای خود را به احساس وابستگی و مسئولیت بدهد. از همین روست که مددکاران اجتماعی اصل مشارکت را در تمامی فعالیتهای فردی، گروهی و جامعهای در نظر گرفته و بدان پایبندند.
یکی از زمینه های مهم مشارکت افراد در اجتماع، تحقق مطالبه گری اجتماعی است. مطالبهگری را میتوان نوعی فرایند سازمان یافته، برخاسته از اراده جمعی شهروندان و در قالب نهادهای مدنی برای تحقق حقوق اجتماعی آحاد مردم درنظر گرفت. فرایندی که از تفکر و خرد جمعی آغاز شده و به اقدام اجتماعی میانجامد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، نحوه اندیشیدن و تفکر پیرامون حوزه مورد مطالبه است. کسب و پرورش مهارت تفکر انتقادی میتواند یکی از اصول اولیه در امر مطالبه گری اجتماعی باشد. از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی یکی از آفت های اجتماعی که به تداوم نظام سلطه کمک می کند، حضور انسان های فاقد اندیشه انتقادی در جامعه است. با نگاهی به تاریخ جهان متوجه می شویم توده مردم همواره با حضور غیر انتقادی خود در حوزه عمومی و عرصه سیاسی باعث شدهاند نظامهای خودکامه شکل و قدرت بگیرند. از این روست که ما مددکاران اجتماعی در درجه اول باید خود این مهارت را بیاموزیم تا در برخورد با پدیدههای اجتماعی بتوانیم تبیین و تحلیل درستی داشته و با انتقاد علمی و اصولی از وضع موجود در جهت احقاق حق گروه هدف خویش گام برداریم و از سوی دیگر با آموزش این نوع تفکر به شهروندان و گروههای مختلف اجتماعی، آنان را مجهز به سلاحی قدرتمند جهت مطالبه حقوق خویش می سازیم.
در خصوص تفکر انتقادی تعریف واحدی وجود ندارد. انیس (1987) از صاحب نظران و پژوهشگران در زمینه تفکر انتقادی، عناصر یا مهارتهای تشکیل دهنده تفکر انتقادی را این گونه بیان میکند: جستجوی یک بیان روشن از موضوع یا سوال، جستجوی دلایل کوشش برای کسب اطلاعات جامع، استفاده و ذکر منابع معتبر، در نظر گرفتن موقعیت کلی، در نظر گرفتن نکته اصلی، از یاد نبردن مساله اصلی مورد علاقه، جستجوی شقوق مختلف، انعطاف پذیر و بدون تعصب بودن، اتخاذ موضع کردن، تا حد امکان دقیق بودن و با هر یک از اجزای موقعیت کلی به طور منظم برخورد کردن. بیر معتقد است صاحبان تفکر انتقادی از ویژگی های زیر برخوردارند: اهل شک هستند، سعه صدر دارند، آزاد اندیشند، ارزشمدار هستند، به شواهد و استدلال بها میدهند، بر دقت و روشنی استدلال تاکید می ورزند، از زاویه های متفاوتی به موضوع می نگرند، در صورتی که دلایلی برای تغییر موقعیت و موضع فکری خود بیابند، آنها را تغییر می دهند، از روش های متفاوتی چون سوال پرسیدن و زیر سوال بردن فرض ها استفاده میکنند.
این نوع تفکر، افراد را از حالت انفعالی بیرون میآورد و به آنها مهارتها و تواناییهایی میبخشد که به جای تقلید کورکورانه از الگوها و پذیرش بی چون و چرای وضع موجود، بتوانند با تمسک به تفکر و اندیشه انتقادی در جستجوی حقیقت و حقوق خویش باشند. تفکر انتقادی به شهروندان کمک می کند تا در مسائل اجتماعی، داوری هوشمندانه داشته باشند و به طور دموکراتیک در حل مشکلات جامعه خویش سهیم بوده و در راستای احقاق حق خویش گام بردارند.
مریم ذبیحی
کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی