سرطان به عنوان یک بیماری مزمن و پیشرونده قدمت زیادی در تاریخ بشر دارد و همواره یکی از مهمترین چالشهای جدی زندگی انسان ها برای زیستن محسوب گردیده است. سرطان از جمله بیماری هایی بوده است که علیرغم پیشرفت تکنولوژی بشر امروزی و گسترش دانش پزشکی و اجتماعی، اما توانسته است در بسیاری از جوامع بر انسان ها غلبه نماید و بر دامنه و ابعاد آن افزوده شود. به همین دلیل علی رغم پیشرفتی که در دانش امروزی به انجام رسیده است هنوز این بیماری یکی از جدی ترین تهدید کنندههای حیات بشر امروزی محسوب میشود که ضرورت انجام پژوهشهای بنیادین را بیش از پیش نمایان میسازد. واقعیت جوامع امروزی در رابطه با تعریف سرطان، تشخیص آن و در نتیجه ارایه راهکار برای پیشگیری و درمان بر مبنای پزشکی بوده است و لذا تعاریف پزشکی وجه غالب این بیماری محسوب میگردد. بر اساس چنین نگرشی، ژنتیک و وضعیت جسمی افراد از تعیینکننده های اصلی در بروز و تشخیص این بیماری محسوب می شوند. هر چند که طی یک دههی اخیر و به دلیل ناکامی تعاریف تقلیل گرایانهی پزشکی و در نتیجه درمان نا موفق این بیماری، به سایر زمینه های شکل گیری نظیر عوامل روانی و اجتماعی نیز توجه شده است اما به نظر می رسد که پارادایم غالب بر این بیماری همچنان وجه پزشکی آن است. در حالیکه محققین حوزهی علوم انسانی نیز چندان به بیماری سرطان به عنوان یک مسئله اجتماعی ننگریستند. در حالیکه با توجه به بررسیهای صورت گرفته، به نظر می رسد که مبنای شکل گیری بسیاری از انواع مختلف سرطان به عوامل محیطی- اجتماعی و روانی بر میگردد که با کنترل و انجام اقدامات پیشگیرانه در این سطح می توان شاهد کاهش این بیماری و در نتیجه حذف تدریجی آن از جوامع انسانی باشیم. لذا سرطان با توجه به گسترده شدن آن نه به عنوان یک بیماری بلکه به عنوان یک مسئلهی اجتماعی مطرح است و نیازمند اقدامات گسترده ای به منظور مهار و پیشگیری از آن میباشیم.
بر اساس برخی از پژوهشهای روانشناختی، اختلال افسردگی و استرسهای عاطفی میتوانند باعث شکل گیری، شیوع و پیشرفت سلولهای سرطانی در بدن شوند. به عبارت دیگر، بیماری سرطان ریشه در علل عاطفی – روانی دارد که در دورههای طولانی مدت و به صورت حل نشدهای باقی مانده است. بهبود یافتن عواطف و تفکری مثبت میتواند یکی از بهترین درمانها برای سرطان محسوب شود. بر طبق نظر هامر به دلیل عوامل مرتبط با ذهن و بدن، نقش عوامل روانشناختی در بروز سرطان اهمیت زیادی دارد. ارتباط بین اعضای بدن و عواطف میتواند منشاء انواع سرطان باشد. به عنوان مثال سرطان تیروئید با کمبود خود اظهاری ( ابراز عقاید و خصوصیات خود) ارتباط دارد. سرطان ریه عموماً ناشی از سوگ غیر انعطاف پذیر است. سرطان غدد لنفاوی نیز با ترس عمیق، گسترده و تفکر منفی رابطه دارد. سرطان سینه با نیاز به مهر ورزی و عدم تسلیم شدن پیوند دارد. سرطان معده نیز همانند سرطان سینه با نیاز داشتن به مهرورزی رابطه مستقیم داشته و سرطان لوزالمعده عمدتاً ناشی از کمبود عاطفه مثبت و اختلالات ارتباطی است و لذا بهبود عواطف مثبت به درمان و پیشگیری از بروز این نوع از سرطان کمک مینماید. سرطان کبد نیز با خشم واپس رانده شده و نا امیدی طولانی ارتباط دارد. سرطان روده بزرگ با عدم توانایی در سازگار شدن، نگه داشتن و عدم مدیریت خشم ارتباط مستقیمی دارد. سرطان زهدان نیز با سوء استفاده جنسی در دورهی کودکی پیوند داشته و سرطان استخوان با ضعف در اراده جدی داشتن و عدم حل تعارضهای قدیمی ارتباط نزدیکی دارد. سرطان بدن یا تومور سیاه قشر عمیق پوست با بر هم خوردن آهنگ طبیعی زندگی رابطه دارد. به این ترتیب هر کدام از انواع مختلف سرطان با یکی از اختلالات روانی ارتباط مستقیمی یافته است. لذا به نظر می رسد که آموختن مهارت های زندگی و اجتماعی و حل تعارضات بین فردی و در نتیجه افزایش سلامت روان میتواند از عوامل اصلی پیشگیری کننده بروز انواع سرطان در جامعه باشد. به همین دلیل افرادی که از میزان تاب آوری بالایی برخوردارند و به خوبی قادر به مدیریت مسائل پیرامونشان هستند احتمال ابتلا به سرطان در بین آنها کمتر از سایر افراد است. با این وجود، عوامل روان شناختی نیز در پیوند بسیار نزدیک با تعیین کننده ها و عوامل اجتماعی قرار دارند. به عبارت دیگر نقش عوامل اجتماعی نظیر سوء مصرف سیگار و مواد اعتیادآور، سبک زندگی، مهاجرت، آلودگیهای زیست- محیطی، محیط کار، فقر و … در بروز سرطان از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. به عنوان مثال در سال 1950 سازمان بهداشت جهانی در سمپوزیومی که در این سال برگزار کرد به این نتیجه رسیدند افرادی که به کشورهای دیگر مهاجرت مینمایند انواع مختلفی از سرطان را از خود بروز داده بودند که متفاوت با آن چیزی است که در سرزمین مادری شان داشته اند. این موضوع حاکی از آن بود که بیشتر انواع سرطان متاثر از قرار گرفتن در محیط قرار دارد تا نقش عوامل ژنتیک ( هیگینسون و موری، 1992). در سال 1879 هارتینگ و هیس در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیدند که معدنکاران در ناحیه بلاک فارست میزان مرگ و میر بالایی را به دلیل سرطان ریه از خود بروز داده بودند ( گرینبرگ و سلیکوف، 1993). به این ترتیب نقش محیط کار نیز در بروز سرطان اهمیت زیادی دارد. مصرف سیگار و ارتباط آن با سرطان ریه نیز از دیگر موارد مورد بحث است. علاوه بر این در مطالعات مختلفی که به بررسی دود ماشین، آسفالت جاده ای، آلودگی اتمسفر و مصرف سیگار ارتباط آن با انواع سرطان نیز به اثبات رسیده است ( دال، 1991). بر اساس نتایج دال و هیل نشان دادند که مصرف سیگار با شیوع سرطان ریه ارتباط مستقیمی دارد.
به این ترتیب با توجه به نتایج تحقیقات مختلفی که صورت گرفته است مجموعه ای از عوامل اجتماعی نظیر سوء مصرف مواد اعتیادآور و سیگار، آلودگی محیط زیست، محیط پر استرس کار و سختیهای ناشی از آن ( خستگی شدید احتمال ابتلا به سرطان خون را افزایش می دهد )، مهاجرت، سبک زندگی و عوامل روانی از عوامل بروز سرطان محسوب می شوند. لذا سرطان نه به عنوان یک بیماری که بتوان بر اساس دیدگاه پزشکی به تحلیل و بررسی آن پرداخت بلکه عمدتاً بر اساس تعیین کننده های اجتماعی و روانی شکل می گیرد. بسیاری از شهرهای صنعتی در کشورمان در شرایط ویژه ای قرار دارد. در حالیکه بیش از ده میلیون مصرف کننده ی سیگار در ایران وجود دارند و میزان تولید آن در حدود 40 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته است و از طرفی نیز میزان آلودگی هوا در کلان شهرهایی نظیر تهران بیش از حد مجاز و بسیار خطرناک میباشد لذا از عوامل اصلی شیوع انواع سرطان در کشور محسوب می شود. همچنین طی یک دهه ی اخیر میزان مصرف فست فودها رشد قابل توجهی داشته است و مصرف ناسالم برخی از مواد غذایی نظیر انواع چربیها و مواد نگهدارنده شرایط نامناسبی برای بروز سرطان ایجاد کرده است. چاقی و کم تحرکی از دیگر مشکلاتی است که بسیاری از مردم از آن رنج برده و میتواند از زمینه های اصلی بروز سرطان محسوب شود. از طرفی نیز برنامه های آموزشی و پیشگیری از بروز انواع سرطان در کشور با تاکید بر عوامل روانی و اجتماعی بسیار ضعیف است و به نظر می رسد که ادامه چنین روندی و بدون کنترل عوامل یاد شده در نهایت به تشدید و گسترش انواع سرطان در جامعه منجر شود. بر این اساس جهت کاهش و کنترل این بیماری نیازمند اقدامات گسترده ای با هدف پیشگیری و کنترل مصرف سیگار، مقابله موثر با آلاینده ها، افزایش کیفیت زندگی مردم، گسترش رفاه اجتماعی، دسترسی به امکانات درمانی و آموزشی، اجرایی ساختن قانون کار شایسته در محیط های تولیدی و صنعتی و همچنین گسترش آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی از طریق مدارس، رسانه ها با همکاری نهادهای زیربط هستیم.
نویسنده: سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی
انتشاریافته در مجموعه تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان
منابع
– Doll R. Conversation with Sir Richard Doll. Br J Addict. 1991;86:365–377
– Higginson J, Muir CS, Munoz M. Introduction to epidemiology. In: Human Cancer: Epidemiology and Environmental Causes., editor. Cambridge, England: Cambridge University Press; 1992. pp. xvii–xxv, esp xx, xxii, xxiii.
– Greenberg M, Selikoff IJ. Lung cancer in the Schneeberg mines: a reappraisal of the data reported by Harting and Hesse in 1879. Ann Occup Hyg. 1993;37:5–14.
– Morris H. The Bradshaw Lecture ON CANCER AND ITS ORIGIN: Delivered at the Royal College of Surgeons on December 9th. Br Med J. 1903;2:1505–1511
– Oberling C. Three hypotheses. In: The Riddle of Cancer, (Translated from French by William H., editors. Woglom) London: Yale University Press; 1944. pp. 17–37, esp 33-37.
-One PNI journal: https://www.pnirs.org/society/society_journal.cfm