بخش نهم از سلسله واکاوی مسایل اجتماعی ایران: طلاق هدفمند
اکثر جوامع کنونی با مشکلات و معضلات متعدد اجتماعی دست به گریبانند که حیات جوامع بشری را با تهدید مواجه می کند. یکی از مسائل اجتماعی که در زمان معاصر اهمیت فزایندهای یافته و ابعاد پیچیده ای پیدا کرده مسئله طلاق و به تبع آن فروپاشی زندگی خانوادگی است. طلاق نوعى گسست و جدایى و اختلال در بنیانهاى اساسى خانواده است که منجر به جدایى همیشگى مىشود و از مهمترین پدیدههاى حیات انســان تلقى می شــود. این پدیده داراى اضلاعى به تعداد تمام جوانب و ابعاد جامعه انسانى است. از یک سو پدیده روانى است، زیرا به تعادل روانى نه تنها دو انســان، بلکه فرزندان، دوســتان، بستگان و نزدیکان آنها اثر مى گذارد و از سویی طلاق پدیده اى اســت مؤثر بر تمامى جوانب جمعیت در یک جامعه. طـلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی که در برگیرنده انحلال قانونی ازدواج و جـدایی زن وشـوهر می باشد، به لحاظ تأثیرات گسترده دگرگونی ساختارخانواده حائز اهمیت به سزایی می باشد. به واسطه همین امر، سازمان ثبت احوال در کنار درج دو واقعه مرگ و میر و ولادت به ثبت آمار ازدواج و طلاق های جاری سالانه می پردازد و این آمارها به عنوان منبع بررســی های کارشناسی توسط صاحب نظران و محققان مورد بهره برداری واقع می شوند.امروزه جهانی شدن به عنوان پارادایم نوینی در روابط انسانی دوران معاصر، همه جوانب زندگی را کم و بیش دستخوش تغییر و تحول نموده است. سرعت و شدت این تحولات چشم اندازهای گوناگونی را پیش روی ما گشوده اند.این مفهوم عرصه گسترده ای از مباحث امروزی را از اقتصاد، سیاست، اجتماع و به ویژه خانواده تا هویتهای گوناگون در بر می گیرد. تاثیر جهانی شدن بر خانواده کمتر از تأثیر آن بر جمعیت، اقتصاد، سیاست و فرهنگ نبوده است. دگرگونی های جهانی نه تنها نهادهای بزرگ را تحت تاثیر قرار داده بلکه عواطف و زندگی خصوصی ما را نیز در برگرفته اند و با خود پیامدهای گوناگونی داشته است که از جمله آن می توان به طلاق اشاره کرد.طلاق در دوران معاصر اهمیت فزاینده ای یافته و ابعاد پیچیده ای پیدا کرده است و نوع آن متفاوت از گذشته می باشد تا جایی منجر به این شده تا از واژه جدیدی تحت عنوان “طلاق هدفمند” نام برده شود. طلاق هدفمند در جامعه امروز به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی مطرح می شود که ریشه در تغییر وتحولات گوناگون فرهنگی، اجتماعی، زیستی و … دارد که با پیچیدهتر شدن زندگی امروز، نوع و سطح آن نیز شدت یافته است. این شکل از طلاق، آن نوع جدایی است که یکی از زوجین یا با اجبار خانواده به ازدواج زودهنگام تن میدهد، یا فردی دیگر به دلیل مخالفت خانواده برای ازدواج با شخص مورد علاقه مجبور به ازدواج با کسی دیگر گردد و در این میان با هماهنگی عشق سابق با فردی دیگر ازدواج می کند تا از این طریق پس از مدتی جدا شده و با یکدیگر ازدواج کنند و یا اینکه فرد به دلایل دیگر تن به ازدواج میدهد. از این رو، یکی از زوجین، زندگی کنونی خود را عاری از عشق و دستاویزی برای رسیدن به اهداف از قبل تعیین شده می داند. اهدافی که در راستای زندگی فعلی وی نیست و رسیدن به آنها منوط به گسستن زندگی فعلی است. عموم مردم از «عشق» به عنوان یکی از گرانبهاترین تحفه های هستی یاد می کنند و عاشق بودن را سعادت خود می دانند. کم تر کسی یافت می شود که از آن گریزان باشد و در ژرفای دل خویش آن را آرزو نکند. از این رو بر این باورند که قبل از ازدواج باید از آن برخوردار گردند و مادامی که با اجبار وارد پذیرش مسولیت زندگی می شوند تمام سعیشان اتمام آن زندگی است و این مساله را که ازدواج میعادگاهی است برای دو انسان و قرار بر این است که این پیمان تا پایان عمر باقی بماند را نمی پذیرند واساس زندگی بر ناسـازگاری گـذاشته می شود. ازدواج ارتبـاطی اختصاصی است که در آن دو نـفر یکی می شوند و باید با هم بمانند و سه نفر در آن نمی گنجد، ظهور بی تفاوتی به معنای این است که زندگی مشترک قبل از این از هم پاشیده است در حالی که از ویژگی های ازدواج، تعهد و پایبندی هر یک از همسران نسبت به یکدیگر و حقوق متقابل است به گونه ای که این تعهد شالوده زندگی مشترک است؛ به زعم اریکسون فرد در اوایل جوانی تعارض دارد به نام صمیمیت که این تعارض در افکار و احساسات او نسبت به متعهد ساختن دائمی خود به یک همسر صمیمی منعکس می شود. برقرار کردن رابط ی متقابل صمیمانه و خوشنود کننده چالش انگیز است، صمیمیت ایجاب می کند که زوجین هویت خویش را مطابق با ارزش ها و تمایلات دو نفر توصیف کنند. از این رو رضایت زناشویی یکی از مقوله هایی است که با میزان طلاق رابطه ی مستقیم دارد؛ افرادی که از زندگی زناشویی رضایت دارند، کمتر احتمال دارد که از همسران خود جدا شوند و عکس این قضیه نیز ثابت شده است.
نتیجه گیری و پیشنهادات
طلاق بدعتی اجتماعی است و به عنوان ابزاری اجتماعی در مواجهه با شکست در ازدواج به کار گرفته می شود. از دیدگاه جامعه شناسان، مسائل اجتماعی شرایط یا وضعیتی است که جامعه آنها را به منزله خطری برای راه و رسم زندگی می داند و ناگزیر درصدد رفع یا تعدیل آنها برمی آید. طلاق، پی آمدهای عمیق اجتماعی، روانی، قانونی، اقتصادی دارد .از نظر رابرت مرتن وقتی میان معیارها و واقعیات اجتماعی فاصله و اختلاف بوجود می آید ـ خواه نیروهای ایجاد کننده این شرایط، انسان یا طبیعت باشد ـ مشکلات اجتماعی ایجاد می شود و نهایتاً اعضای جامعه نسبت به چنین وضعیتی واکنش نشان می دهند. همانطور که مطرح گردید تغییرات عمده ای در ماهیت ازدواج و طلاق در حال رخ دادن است که هم بیانگر تغییرات اجتماعی گستردهتر است و هم به اینگونه تغییرات کمک میکند. دگرگونیهای عمده در خانواده به رخ دادن و یا فزونی پدیدهای به نام طلاق از قبل تعیین شده و در راستای اهداف فرد منجر می گردد. با توجه به مطالب ذکر شده برای اینکه از بروز و فزونی زمینههای طلاق هدفمند جلوگیری شود پیشنهاد می گردد کمک کرد تا زوجین ازدواجشان را بازساری کنند و با بر طرف کردن نیازهای یکدیگر فصل تازهای از عشق را در زندگی برنامهریزی کنند. بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر طرفین است. با کارکردسازی برای خانواده، بهبود روابط زوجین و آموزش به افراد جهت بازنگری ذهنیت خود از افزایش چنین پدیدهای جلوگیری نمود. در آینده ی نزدیک مطالب بیشتری در این خصوص ارایه خواهد شد.
نویسندگان: لیلا فرقانی؛ دانشجوی دکتری جامعه شناسی | سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
منابع
– سیف، سوسن(۱۳۷۹) اصول مشاوره ی خانواده، جزوه ی درسی(چاپ نشده).دانشکده ی علوم تربیتی و روان شناسی.
– صدرالشرفی، مسعود و همکاران (۱۳۹۱) آسیب شناسى طلاق (علل و عوامل) و راهکارهاى پیشگیرى از آن، مهندسی فرهنگی، سال هفتم، شماره ۷۳-۷۴٫
– محقق داماد، مصطفى(۱۳۸۷) «بررسى فقهى- حقوق خانواده:نکاح و انحلال آن» مرکز نشر علوم اسلامى