انسجام اجتماعي، علل و دلايل آن، حضور و غياب و اشكال و انواع آن، يكي و شايد مركزی ترين مسئله در لایه های سیاستگذار اجتماعی در گذشته و حال بوده است.
انسجام اجتماعی
اين سازه جامعه شناختي به دليل تحول شرايط جوامع و شكاف های عميق تاريخي كه به واسطه مدرنيته و اثرات و تبعات آن بوجود آمده، تغييرات عميقی به خود ديده و از این روی بررسی و مطالعه علل مقوّم و محلّل آن ابعاد گسترده ای به خود گرفته است. در پرتو «جهانی شدن»، الگوهای سياست ورزی، فرهنگ و حتي حوزه های شخصی زندگي، انسجام و همبستگی اجتماعی و تعاريف و تلقی ها از آن و حتی صور تحقق آن در جوامع امروزين دستخوش تحولات شگرفی شده است؛ لذا انسجام را چه از نگاه «دورکیم» به شکل «مکانیکی» و «ارگانیکی» ببینیم، چه از دیدگاه «مارکس» مبتنی بر همسازی «روابط و نیروهای تولید» یا از نگاه پست مدرنيست ها به صورت امری متكثر و پاره پاره مشاهده نماییم، مسئله ای است كه نيازمند بررسی و كاوش هرچه بیشتر است.
جهت دریافت متن کامل این مقاله اینجا کلیک کنید.
نویسنده: سجاد مجیدی پرست | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
روز جهانی مددکاری اجتماعی سال 2016