مقدمه: کودک آزاری يا همان سوء رفتار در مورد کودک هم در دختران و هم در پسران در سنين مختلف، در تمامي کشورها، فرهنگ ها، گروه های قومی و تمامی سطوح اجتماعی – اقتصادی مشاهده می شود. رفتارهای خشونت آميز بزرگسالان عليه کودکان و نوجوانان از ضربه های خفيف تا حمله های آسيب زا و جنسی را شامل می شود.
با کشف کودک آزاری و به دنبال آن افزايش علاقه به حمايت از کودک، تعريف کودک آزاری ضرورت يافت. کودک آزاری، رفتارهای خشونت آميزی است که آسيب مشهودی در کودکان و نوجوانان ايجاد می کند. سوءرفتار و کودک آزاری در ابعاد وسيع و نگران کننده روی می دهد و با طيف وسيعی از مسائل هيجانی و علائم روانی همراه است. در هر فرهنگی بين خشونت مشروع و نامشروع تمايز گذارده می شود. بنابراين پيوستاری از رفتارهای تنبيهی وجود دارد که يک سری آن رفتارهای خشونت آميز طبيعی نظير سيلی زدن، تودهنی زدن و با دست به کفل کودک زدن قرار دارد و در سوی ديگر رفتارهای خشونت آميزی که آشکارا غيرطبيعی و کودک آزارانه تلقی می شود قرار دارند.
بسياری از مردم، رفتارهای خشونت آميز طبيعی را جزء مقبول کودک پروری در نظر می گيرند و از آن برای تنظيم رفتار کودکانشان استفاده می برند. با اين حال بسياری از محققان که خشونت خانوادگی را مطالعه می کنند پذيرش اين ميزان از خشونت طبيعی را هراس آور تلقی مي کنند. اول اينکه به خشونت، مشروعيت می بخشد و در ثانی چنين خشونت هايي به ساير وجوه و عرصه های زندگی سرايت مي کند؛ مثل همسر آزاری.
طی تحقيقی، کودکانی که طی سال گذشته سه بار تنبيه شده بودند بيشتر احتمال داشت طی همان سال به يک عضو ديگر خانواده حمله ور شوند. مضاف بر اينکه تنبيه های جزئی با جرم های برون خانوادگی نظير بزهکاری، سرقت و ديگرکشی همبستگی دارند.
متن کامل این مقاله را از اینجا دریافت نمایید.
نویسنده: احمد جبارزاده؛ مددکار اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران