آسیب های روانی- اجتماعی حوادث طبیعی
نویسنده: دکتر علی نوری؛ جامعه شناس و مدرس دانشگاه
کشور ایران، بنا به جایگاه جغرافیایی ویژه، جز ده کشور اول حادثه خیز جهان به شمار می رود. بر اثر سوانح طبیعی مختلف مانند زلزله، سیل و سقوط بهمن و غیره، افراد زیادی جان خود را از دست می دهند و تعداد بیش تری دچار آسیب های جسمی و روانی می شوند. از آن جا که آسیب دیدگان و بازماندگان حوادث طبیعی، رنج و فشار زیادی را تحمل می کنند، نیازمند حمایت های روانی- اجتماعی هستند. حمایت روانی- اجتماعی، فرآیندی است که در راستای تأمین سلامت روانی آسیب دیدگان سوانح انجام می گیرد تا به آنها کمک کند به طور موثر خود را با فشارهای روانی ناشی از سوانح سازگار نمایند. کارهای روزانه خود را به خوبی انجام دهند، با افراد خانواده و محیط خود ارتباط مناسب برقرار کنند و بعد از مدتی به زندگی عادی خود برگردند. یکی از نیازهای فوری مردم آسیب دیده از یک حادثه مانند سیل، اطلاع از سلامتی اعضای خانواده و بستگان است و لازم است یک سیستم منظم در محل حادثه این مأموریت را انجام دهد. به عبارتی مرکزی برای پاسخگویی به مردم درباره سرنوشت عزیزان آنها ایجاد و معرفی شود. هم چنین مردم پس از بروز حادثه، نیازمند مشاوره و درد دل کردن هستند و حضور موثر روان درمان گران و مددکاران اجتماعی می تواند به رفع این نیاز کمک کند. پس از وقوع یک حادثه طبیعی مانند سیل اخیر در کشورمان، ممکن است افراد آسیب دیده واکنش های مختلفی مانند خشم، اضطراب، سرزنش، ناامیدی، ترس، سرخوردگی، احساس گناه، سوگ و سوگواری، افکار و خاطرات مزاحم، بیش برانگیختگی، اجتناب، مشکلات خواب، غم و اندوه و شکایات جسمی مبهم بدون وجود بیماری جسمی از خود بروز دهند. پس از حادثه، شش ماه تا یکسال زمان لازم است تا افراد زندگی خود را بازسازی کرده، شرایط جدید را درک کنند و به زندگی طبیعی خود بازگردند، افراد آسیب دیده در طول این مدت، مراحل شوکه شدن از حادثه، تلاش و انگیختگی، گذشت و فداکاری، امیدواری پس از رسیدن نیروهای کمکی، مواجهه با واقعیت و تجدید سازمان زندگی را طی می کنند. در حوادث طبیعی، کودکان، زنان، سالمندان، معلولین، فقرا و بیسوادان آسیب پذیری بیشتری را تجربه می کنند.
واکنش های کودکان ممکن است به صورت: چسبیدن به والدین، ترس از تاریکی و ترس از اشیای خیالی، ترس از بیگانه و بی اعتمادی، مشکلات خوابیدن، اختلال در صحبت کردن، لکنت زبان و شب ادراری، اضطراب و نگرانی، شکایت های بدنی مانند شکم درد، افکار جادویی و اجتناب بروز کند. درباره زنان می توان گفت؛ مرگ و میر زنان در کشورهای در حال توسعه در اثر حوادث طبیعی از مردان بیش تر است و علایم و واکنش های روانی بیش تری بروز می دهند. زیرا زنان به دلیل نقش های سنتی ممکن است محدود به خانه بوده و امنیت شان بیش تر مورد تهدید قرار گیرد. در زمان توزیع کمک ها نیز، در صورتی که زنان تنها زندگی کنند معمولاً مورد تبعیض واقع شده و با کمبود مواد غذایی مواجه می شوند. سالمندان نیز، پس از بروز حوادث طبیعی، بیشتر مستعد افسردگی و انزوا هستند. فراموشکاری و حواس پرتی در آنها ممکن است علامتی از افسردگی باشد. احساس پوچی و بی کسی آسیب دیگری است که متوجه سالمندان است و ممکن است سبب اقدام آنان به خودکشی شود. به طور کلی، همه افراد حادثه دیده ممکن است علایم اضطراب، افسردگی، عصبانیت، اجتناب، شکایت از دردهای جسمانی مبهم، اختلالات روانی، توهم، هذیان و… را بروز دهند.
مددکاران اجتماعی و روان شناسان در هنگام بروز حوادث، می توانند از طریق آموزش والدین، آسیب های وارده به کودکان را کاهش دهند. در این راستا، اجازه صحبت دادن به کودکان درباره حادثه، پاسخ صادقانه به سوالات کودکان، حضور والدین کنار کودکان و در آغوش گرفتن آنان، توجه به خواب و تغذیه کودکان، مشارکت دادن کودکان در کمک به دیگران، سخت گیری نکردن درباره تکالیف تحصیلی، امکان تفریح و بازی و… توصیه می شود. حمایت های اولیه پس از بروز حادثه، بسیار مهم و ضروری است و می تواند در ایجاد آرامش، حفظ سلامت روان و کاهش استرس آسیب دیدگان موثر واقع شود. از مهم ترین این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاد ارتباط صحیح با آسیب دیدگان، عدم تعجیل در انتقال مصدومین به بیمارستان، ارائه اطلاعات صحیح به آسیب دیدگان، امکان ابراز احساسات برای افراد، استراحت شبانه، کمک گرفتن از باورهای دینی برای آرامش بخشیدن به مردم، برگزاری آیین عزاداری و مذهبی برای جان باختگان، عدم اجبار افراد برای ترک منزل خود، امکان برگزاری تجمع داغدیدگان، شرکت داغدیدگان در فعالیت های اجتماعی، ارجاع افراد دارای اختلالات روانی شدید به مراکز درمانی، تحویل اشیاء باقی مانده از جان باختگان به بستگان آنها. در پایان لازم می دانم به اهمیت مشاوره روانی – اجتماعی و تأثیر آن به سلامت روانی و جسمی افراد تأکید کنم زیرا در کشور ما هنوز دیدگاه سنتی در مواجهه با حوادث طبیعی غالب است. در حادثه سیل اخیر، همه امکانات و رسانه های کشور به جنبه های مکانیکی و سخت افزاری کمک رسانی، نظیر ایجاد سیل بند، اعزام بالگرد، کنترل آّب سدها و… پرداختند. در صورتی که، با توجه به مطالب پیش گفته، کمک به التیام دردها و ایجاد آرامش و اطمینان بین مردم مناطق سیل زده، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بدیهی است برای تحقق این اهداف، نیازمند تغییر دیدگاه مسوولان، نهادها و مردم هستیم.
انتشاریافته در مجموعه رسانه های مددکاری اجتماعی ایرانیان