چندی پیش مقاله ای می خواندم با عنوان “عقیم سازی اجباری در جهان و چالش هاي آن“، که بیان می کرد در سال 1927 دادگاه عالی امریکا، قوانین عقیم سازی دولت ویرجینیا را تایید کرد. این تصمیم منجر به افزایش عقیم سازی در سراسر کشور شد. قاضی اولیور وندل هولمز در واکنش به نتیجه برنامه اصلاح نژادی که در آمریکا در حال انجام بود گفت که “سه نسل از کندذهن ها کافی است”. جان کالوین کولیج رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: “آمریکا باید آمریکا باقی میماند” که این به معنی آنست که خیلی از کسانیکه مورد عقیم سازی قرار گرفتند کسانی بودند که به آمریکا مهاجرت کرده بودند.
این مقاله در ادامه می گفت در اکثر موارد یک جمعیت منتخب وجود دارد که برای عقیم سازی اجباری مورد هدف واقع شده است. اگر کشور در حال کار بر روی یک برنامه اصلاح نژادی باشد، فقرا، اقلیت ها، مبتلایان به صرع، مبتلایان به افسردگی، روسپیان، الکلیها، بی خانمان ها و جنایتکاران از اهداف آن هستند.
حال این روزها در جامعه خودمان، درون ایران، صحبت هایی را مبنی بر عقیم سازی زنان بی خانمان و روسپیان و سایر گروه زنان آسیب دیده می شنویم؛ و طرح بحث برای زنان بی خانمان و نه افراد بی خانمان است. زیرا زنان کسانی هستند که بچه را در خود نگه می دارند در نتیجه آنها کسانی هستند که قربانی عقیم سازی قرار می گیرند و عده ای موافق و عده ای مخالف این مساله هستند. علاوه بر اینکه هنوز معلوم نیست صحبت از کدام گروه زنان آسیب دیده است، مشخص نیست هدف از انجام این کار دقیقا چیست؟
جهت دریافت متن کامل این یادداشت اینجا کلیک کنید.
صابره صادقی | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی