حاشیه نشینی یک معضل کلان شهری می باشد که نشان دهنده ضعف در ساختار اجتماعی و اقتصادی است. حاشیه نشینی پس از انقلاب صنعتی متولد و تا به امروز یکی از معضلات عمده شهری بوده که دامنگیر تمامی شهرهای جهان شده است. بطوریکه امروزه یک نفر از هر 6 نفر جمعیت جهان، یعنی کمی بیش از یک میلیارد نفر در حاشیه ها و زاغه ها زندگی میکنند.
حاشیه نشینی يكی از چهره های بارز فقر شهری است كه در درون يا مجاور شهرها به شكلي خودرو، فاقد مجوز ساختمان و برنامه ريزی رسمی شهرسازی، با تجمعی از اقشار كم درآمد و سطح نازلی از كميت و كيفيت زندگی شكل میگيرد و با عناوينی همچون اسكان غير رسمی، سكونتگاههای خودرو و نابسامان ناميده ميی شود. بر اساس مطالعات سازمان ملل، حاشيه نشينی و آلونك نشينی چالش اصلی شهرنشينی در هزاره سوم خواهد بود.
اين مطالعات تأكيد می كنند كه حاشيه نشينی ديگر يك مقوله جمعيت شناسی شهری صرف نيست، بلكه پديده ای اقتصادی اجتماعی است و در برنامه های توسعه بايد به عنوان يك هدف اصلی بدان نگريست. به طور کلی منظور از حاشیه نشین، خانواده های تهیدست و غالباً مهاجری هستند که به نوعی در فرهنگ فقر زندگی میکنند. آنان بطور کامل جذب شیوه جدید زندگی شهری نشده و در حاشیه آن به زندگی ادامه میدهند.
حاشیه نشینی به نوعی شیوه زندگی اطلاق میشود که نسبت به سه شیوه رایج زندگی یعنی شهری، روستایی و عشایری متفاوت بوده و با ویژگی های اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود، بافت فیزیکی معینی را به وجود آورد. یکی از عوامل مهم در شکل گیری مناطق حاشیه نشین، مسئله پایین بودن میزان درآمد افرادساکن در مناطق حاشیه نشین است.
افراد مناطق حاشیه نشین که به دلایل مختلفی از داشتن درآمد بالا محروم هستند، به سختی قادرند تا حداقل معیشت را برای خود و خانواده شان تأمین کنند. مسائلی همچون بیسوادی، ترك تحصیل در مقاطع ابتدایی و متوسطه، فقر مالی، فقر غذایی و سوء تغذیه، بیماری و ناراحتی های جسمی، اشتغال نامنظم، بیکاری و کارگری در مزارع و کارگاه های سنتی و نظایر اینها، باعث شده است تا افراد مناطق حاشیهنشین درآمد بالایی نداشته باشند. این موضوع که با پدیده های مهاجرت و بیکاری ارتباط دارد، سبب فقر افراد و رانش آنها از”متن” به “حاشیه” می شود. یکی از عوامل مهم در گرایش خانواده ها به اسکان در مناطق حاشیه ای شهر، پایین بودن نرخ خرید و اجاره بهای مسکن شناخته شد. در محلات حاشیهای شهر با مسائلی مانند تعارض فرهنگى، بیثباتى اجتماعى، بیکارى، بزهکاری، تراکم جمعیت، دسترسی نامناسب به خدمات و سلامت زیست شهری، مشاغل کاذب، بى هویتى، احساس حقارت، آمادگى براى آشوب، خشونت، جرم و جنایت، اعتیاد، قمار، فحشا و … روبرو هستیم. گرد آمدن مهاجران با فرهنگهای گوناگون در محیط های زندگی نامناسب همراه با بیکاری و فقر منجر به ایجاد محلههای بزهکار پرور و مشکلات گوناگون روانی میشود.
در نگاهی کلان، حاشیه نشینی مقوله توسعۀ پایدار و کیفیت زندگیِ تمام پهنه شهر را تهدید می نماید. پس با توجه به نقش پررنگ حاشیه نشینی در برنامه ریزیهای امنیتی، زیبا سازی و کاهش جرم و جنایات توجه به آن توسط مدیران شهری ضروری به نظر می رسد. برای جلوگیری از تأثیرات سوء این پدیده علاوه بر تلاش در جهت اصلاح این ساختارها باید راهکارهایی جهت جلوگیری از گسترش بی درنگ آن نمود. و البته با توجه به اثرات مخرب حاشیه نشینی بر شهر، کاهش مشکلات حاشیه نشینان خصوصاً در زمینه های اشتغال– فرهنگ و بهداشت باید نقش پررنگی در مدیریت کلان شهری داشته باشد. در حال حاضر اسكان كم درآمدها، ساماندهی و توانمندسازی ساكنان بافت های نابسامان شهری از موضوعات و مسائل مهم توسعه شهری كشور است. و بعد از تجربيات مختلف برخورد قهری، آنچه كه اكنون توسط سازمان های بين المللی توصيه شده، رويكرد توانمندسازی است كه به جای حمايت های مالی، بر توانمندسازی حاشيه نشينان با به رسمیت شناختن و بکارگیری مشارکت آنان تأکید دارد.
یکی از راهکارهای موثر جهت کاهش و مدیریت مشکلات و پیامدهای حاشیه نشینی، بکارگیری و استفاده از دانش مددکاران اجتماعی متخصص در درمانگاه بهداشتی محلات حاشیه نشین برای تشکیل پرونده اجتماعی برای همه خانوارهای ساکن محلات حاشیه شهر با هدف پیشگیری، درمان و بازتوانی افراد و خانوارهای دارای آسیبهای اجتماعی میباشد. به جرأت میتوان گفت با استفاده از پتانسیل و تخصص مددکاران اجتماعی بیشتر از گذشته و حال در سیستم بهداشت و درمان میتوان در مدت زمان کمتر از یک دهه برخی از آسیب اجتماعی و پیامدهای نامطلوب ناشی از آنها را، بخصوص در محلات حاشیه شهر مدیریت و تا حد مطلوبی کاهش و تعدیل کرد.
پروانه خفتان | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران