مددکاران اجتماعی و پیشگیری اجتماعی از بروز طلاق عاطفی در خانواده ها

پروانه خفتانهیچ جامعه‌ای بدون داشتن خانواده‌های سالم نمی‌تواند ادعای سلامت کند و هیچ یک از آسیبهای اجتماعی بی‌تأثیر از خانواده پدید نیامده‌اند. بر این اساس از آنجا که خانواده مهمترین نهاد جامعه است و منشاء جامعه سالم، خانواده سالم است، ورود هر آفت و زوالی به این نهاد و کارکردهای آن، بسیار با اهمیت و شایسته توجه ویژه است. یکی از مهم‌ترین آسیب‌های خانوادگی طلاق است، طلاق به معنی پايان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از يكديگر است. طلاق معمولاً وقتي اتفاق مي‌افتد كه استحكام رابطه زناشويي از بين مي‌رود و ميان زوجين ناسازگاري و تنش وجود دارد. زوجينی كه طلاق گرفته اند همواره علل مختلفی را به عنوان عامل طلاق خود بيان مي كنند در نتيجه يك مشكل يا علت هميشه دليل طلاق نيست و برحسب شرايط و ويژگي های زوجين علت طلاق می تواند متفاوت باشد از علل طلاق می‌توان به مواردی مانند عدم تفاهم زوجین، اختلاف طبقاتی و تحصیلاتی، اعتیاد یکی از زوجین (در اکثر اوقات مرد)، فقر و بیکاری، پرخاشگری و تندخویی، اختلالات جنسی (ناتوانی در تأمین خواسته جنسی طرف مقابل)، فساد اخلاقی و مصرف الکل، خیانت و بی وفایی زناشویی،مشكلات جسمي مانند نازا بودن، ازدواجهای مدرن (وكالتي، اينترنتي، چت، باهم بودن و …)، سلب اعتماد به يكديگر و سوءظن، انجام اعمال مجرمانه و به تبع آن زندانی شدن، مشكلات شخصيتی وعدم تعادل روانی، ازدواجهای تحميلی و…. اشاره کرد. طلاق يكی از ناگوارترين ترين حوادثی است كه احتمال دارد در زندگی يك فرد روی دهد. حادثه ای كه بيشتر افراد، چه كودك و چه بزرگسال، از لحاظ روان شناختی آمادگی مواجهه با آن را ندارند. چرا كه از لحاظ فرهنگی طلاق حادثه ای نامعمول با اثرات منفی بسيار برای افراد درگير با آن تلقي می‌شود. آمار رسمی طلاق به طور كامل نشان‌دهنده ميزان ناكامی همسران در زندگی زناشويی نيست، زيرا در كنار آن آماری بزرگتر اما كشف ناشده به طلاق‌های عاطفی اختصاص دارد. شايد دو برابر آمار طلاق‌های قانونی را بتوانيم به طلاق‌های عاطفی (طلاق خاموش) اختصاص دهيم، يعنی به زندگی های خاموش و خانواده‌های توخالی كه زن و مرد در كنار هم به سردی زندگي مي‌كنند ولی هيچگاه تقاضای طلاق قانونی نميی كنند. در واقع برخی ازدواجها كه با طلاق پايان نمی آیند، به ازدواجهای توخالی تبديل مي‌شوند كه فاقد عشق، مصاحبت و دوستی هستند و همسران فقط باجريان زندگی خانوادگی به پيش مي روند و زمان را سپری می كنند. خانواده توخالی، خانوادهای است كه اعضای آن به زندگی با يكديگر ادامه مي‌دهند، ولی از روابط و كنش متقابل با يكديگر و حمايت احساسی محروم هستند. براساس نتایج پژوهشهای انجام شده برخی از خانواده‌های ايرانی، امروزه با كاهش فضای عاطفی در خانواده و سرد شدن ارتباطات انسانی در محيط خانواده روبرو هستند خانواده شايد دارای مشكلات و معضلات متعددی باشد، ولی طلاق عاطفی مشكلی است كه اساس خانواده (زن و شوهر) درگير آن هستند و با وجود اين مشكل، زندگی مشترك علاوه بر اينكه بی معنا مي شود، محيطی مناسب برای رشد ناهنجاری ها، كجروی ها – هم برای اعضای آن و هم برای جامعه – مي‌شود. پيامد بسيار مهم طلاق عاطفي، در ارتباط با فرزندان مواجهه شدن فرزندان با مشكلات روحی و رفتاری مختلف، از جمله اضطراب شديد، انزوا و گوشه‌گيری، پرخاشگری، اُفت تحصيلی، دوری عاطفی از پدر و فرار از خانه، تمایل به مصرف مواد مخدر و الکل، تمایل به بزهکاری و اعمال مجرمانه و نداشتن الگوی مناسب برای تشکیل زندگی مشترک در آینده و …. است. بنابراین لازم است که مسئولین و سیاست گزاران توجه ویژه‌ای به نهاد خانواده و آموزش مداوم زوجین جهت پیشگیری از بروز طلاق عاطفی در خانواده ها مبذول فرمایند و با بکارگیری تمام پتانسیل‌های جامعه مانند رسانه ها، مددکاران اجتماعی و مشاورین خانواده، سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه خانواده سعی بر تدوین برنامه های تخصصی جهت پیشگیری از این آسیب گام اساسی بردارند.

پروانه خفتان | کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا