بررسی چالش ها و نابرابری های اجتماعی تراجنسی ها به عنوان افرادی ناشناخته در جامعه، موضوع نشست «ارایه دیدگاه های میان رشته ای در خصوص ترنس سکشوالیسم در ایران» بود که عصر دوشنبه گذشته بیستم مهرماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
«تراجنس» (TS)، عارضه یی است که فرد هویت جنسیتی خود را با توجه به ویژگی های جنسی بدنی که از هنگام تولد برای وی تعیین شده است، نمی پذیرد و از جنبه ی روانی خود را از گروه جنس مخالف می داند. این افراد از نظر ویژگی های جسمی و جنسی (کروموزمی، هورمونی و دستگاه تناسلی) مانند یک مرد یا زن طبیعی هستند.
پذیرفته شدن به عنوان جنس مخالف از سوی جامعه، خواسته ی این افراد است که برای دستیابی به این خواسته به «جراحی تعیین مجدد جنسیت» دست می زنند. اما بنا به گفته ی آسیب شناسان اجتماعی، عمل جراحی و تامین هزینه ی آن پایان مشکل های تراجنسی ها نیست و با توجه به نگاه جامعه ی سنتی ایران به این افراد و نبود حمایت از سوی نهادهای دولتی، عرصه ی زندگی برای تراجنسی ها دشوار شده است تا آن جا که ترک خانه و کاشانه، افسردگی و اقدام به خودکشی، از موارد شایع در میان آنان است.
بر همین اساس و به منظور بررسی مشکل ها و مسایل اجتماعی این افراد و همچنین ارایه ی راهکار مناسب، نشست «ارایه دیدگاه های میان رشته ای در خصوص ترنس سکشوالیسم در ایران» به همت گروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی در روز دوشنبه ۲۰ مهرماه با حضور اساتید، دانشجویان و تعدادی از افراد عضو انجمن مردم نهادِ «حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی ایران» در دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
سخنرانان این نشست «انور صمدی راد» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، «فرزانه یعقوب» رییس اداره مددکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، «الهه فرساد خلیلی» پژوهشگر حوزه ی ترنس جندریسم و جمعی از افراد تغییر جنسیت داده و ترنس ها بودند که درباره ی نقش مددکاری اجتماعی در پیوند با ترنس سکشوال ها و نابرابری تراجنسیتی سخن گفتند.
*** نقش مددکاری اجتماعی در ارتقای بهزیستی تراجنسی ها
نخستین سخنران این نشست، انور صمدی راد بود که بر نقش مددکاری اجتماعی در پیوند با افراد تراجنسی تاکید کرد و در تکمیل آن، مطلبی به نقل از یک فرد تراجنسیِ تغییر جنسیت داده که اکنون در شغل مددکاری فعالیت می کند، ارایه کرد.
به نقل از صمدی راد، در این مطلب آمده است: بخش عمده یی از تمایل به مددکاری را مدیون خانم مددکاری هستم که عصاره ی این منشور اخلاقی را در وجود من رخنه داد تا بتوانم به دنیایی ورای دنیای مردانه یی که در آن محبوس بودم حرکت کنم و زندگی زنانه خود را آغاز کنم. او مرا توانمند ساخت تا روی پاهای خود بایستم و با احساس منزلت و احترام به خود راه بروم. وقتی برای اولین بار با یکدیگر مواجه شدیم، او حتی کمتر از من درباره تغییر جنسیت و مسایل مرتبط با آن آشنا بود، اما به خوبی می دانست چگونه باید فضایی سرشار از مهربانی و عاطفه به وجود آورد و محیطی را برایم فراهم کرد که بتوانم به راحتی و با صراحت درباره هویت جنسیتی خود بدون ترس و واهمه از قضاوت شدن ها صحبت کنم. آن گاه با همدیگر هر آن چه درباره هویت و تغییر جنسیت لازم بود، یاد گرفتیم و چنین بود که من یاد گرفتم که شخصی هستم با ماهیت یک تغییر جنسیت خواه و به عنوان یک انسان حق طبیعی و ذاتی من است که با منزلت و احترام در جامعه زندگی کنم.
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخشی از سخنان خود در مورد آمار تراجنسی ها اظهار داشت: گفته می شود که آمار تراجنسی ها رو به افزایش است که بنده این را باور ندارم، بلکه معتقدم به دلیل آشنایی بیشتر مردم و همین طور آشنایی بیشتر تراجنسی ها از هویت خود، مجال برای بروز پیداکرده اند و به همین دلیل بیشتر دیده می شوند که امیدوارم این افراد به حق واقعی خود برسند.
*** چه کسی روح مرا می فهمد؟
دومین سخنران این نشست، فرزانه یعقوب بود که به نگاه متفاوت جامعه به این افراد اشاره کرد وگفت: همه ی ما انسان ها از ویژگی های خاصی برخوردار هستیم که در سراسر عمر با آن ویژگی زندگی می کنیم و در جامعه نیز همواره ما را با آن ویژگی می شناسند. اما تراجنسی ها میان دو جنسیت متفاوت قرار گرفته اند. به عنوان نمونه زنی هستند با تمام ویژگی های ظاهری یک زن اما از هویت و احساس درونی برخوردار هستند که تفاوت بسیاری با ظاهر آنان دارد. به گفته ی این افراد، از آن چه در آیینه می بینند به شدت ناراضی هستند و خراشی بر قلب و روحشان ایجاد می شود.
فرزانه یعقوب، در ادامه افزود: دشوارترین لحظه برای یک تراجنسی زمانی است که وارد جامعه می شود و تلاش می کند مانند یک فرد عادی خود را معرفی کند. در این هنگام است که اوضاع رو به وخامت می رود؛ چرا که در باور افراد جامعه نمی گنجد. این جا است که برای اثبات خود و فهماندن این موضوع که من آن چیزی که ظاهرم نشان می دهد نیستم و خود واقعی در درون من است، به ناچار دست به حرکات و رفتار اغراق آمیز می زند که همین امر منجر به انگشت نما شدن و برچسب منفی خوردن می شود.
به گفته ی رییس اداره مددکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، برای مردمی که تنها قایل به مرد کامل یا زن کامل هستند، پذیرفتن «جنس وسط» دشوار است به همین دلیل با نگاه ها و کنایه های خود باعث دل آزردگی و طرد شدن یک تراجنسی از جامعه می شوند تا آن جا که این افراد برای رهایی از این عرصه ی تنگ اجتماعی، اقدام به خودکشی می کنند. چرا که گوش شنوایی برای بیان حرف ها و مشکل های خود ندارند تا صدا را در بلندگوی عدالت بیاندازند. خانواده های این افراد نیز با نپذیرفتن وضعیت فرزند و مقاومت در برابر پذیرش واقعیت، باری بر دوش تراجنسی ها هستند. مادری که از سن چهار سالگی متوجه می شود که فرزندش برخلاف جنسیتی که دارد، رفتار می کند و بر آن سرپوش می گذارد یا شروع به تنبیه و توبیخ وی می کند، خود عاملی بر افسرده شدن و در خود فرو رفتن فرزند است. این کودک، به دلیل حمایت نشدن، زمانی که وارد دوره ی جوانی می شود از نگاه دوستان خود احساس خطر می کند و به ناچار درس را رها کرده و در کنج خانه می خزد یا دست به دامان افرادی می شود که احتمال سو استفاده و افتادن در بحران انحراف جنسی را بالا می برند.
وی در بخشی دیگری از سخنان خود، به انتقاد و گلایه از رفتار افراد جامعه با تراجنسی ها پرداخت و گفت: بی اطلاعی جامعه ی ما تا آن جا است که همکاران مددکار من، با ذهنیت عجیبی که از این افراد داشتند، من را از تلاش برای معرفی و شناساندن تراجنسی ها به جامعه منع می کردند. بیایید کمی منصف باشید و با خود فکر کنید آیا تا به حال شده با این افراد حرف بزنید، با آنان راه بروید و حرف بزنید تا از مشکل هایشان با خبر شوید؟ من این کار را کرده ام. شاهد بوق زدن های ممتد خودروهای گذری و بدگویی ها به آنان بودم. قبول کنید تنها کمک ما به این افراد است که زمینه های آرامش آنان را فراهم می کند و آن چیزی نیست جز همنوایی با آن چه درون این افراد است.
هزینه های درمانی بالای این افراد و نیاز مالی شدید آنان موضوع دیگری بود که فرزانه یعقوب از آن یاد کرد و گفت: هزینه ی درمان عمل تغییر جنسیت بسیار بالا است تا آن جا که کمک هزینه ی ناچیز سازمان بهزیستی، گذران مرحله ی نخست این عمل را هم پوشش نمی دهد. بنابراین پرداخت کمک هزینه ی مالی از سوی خیرین می تواند گره یی از مسایل آنان باز کند.
*** جامعه، زیستگاه نابرابری جنسیتی تراجنسی ها
نابرابری های اجتماعی، شغلی و فرهنگی هم از دیگر چالش های پیش روی تراجنسی ها است که الهه فرساد آخرین سخنران این نشست، به آن اشاره کرد و گفت: بسیاری از اندیشمندان بزرگ، خواستگاه ایجاد نابرابری را جامعه عنوان می کنند. به این معنا که در جامعه بر اساس عرف و سنت، یکسری ویژگی ها و شرایطی تعریف شده که به آن متعارف می گویند و مواردی هم که داری این ویژگی ها نباشند نامتعارف نامیده می شوند. به همین دلیل به افرادی که این ویژگی های نامتعارف را دارا باشند، فوری برچسب نامناسب می زنند و آنان را از جامعه به کناری رانده و از امکانات و خدماتی که جامعه برای افراد متعارف خود در نظر گرفته محروم می کنند.
این پژوهشگر حوزه ترنس جندریسم افزود: به دلیل بی اطلاعی و ناآشنایی خانواده ها با وضعیت این افراد، بسیاری از تراجنسی ها متاسفانه از کانون خانواده و جامعه طرد می شوند؛ چرا که خانواده به دلیل ناباوری، به فرزند تلقین می کنند که تو اشتباه می کنی و اختلال جنسیتی نداری و این اختلال هویت جنسی را ناشی از استفاده از فیلم ها و کتاب های غیراخلاقی می دانند بنابراین از راه قهرآمیز، توهین، تحقیر و طرد از خانواده وارد می شوند.
بنا به گفته ی فرساد، بیشتر تراجنسی ها به دلیل سردرگم بودن در جنسیت خود، از چیزی که هستند به شدت احساس بیزاری، عذاب وجدان و گناهکار بودن می کنند. چه زمانی که با لباس جنس مخالف وارد جامعه می شوند و چه آن زمان که با لباس خود اما با حرکات جنس مخالف در جامعه حضور دارند، شاهد انواع مزاحمت های خیابانی و حتی برخورد پلیس هستند.
فرساد یادآور شد: بسیاری از این افراد، شغل مناسب و پایداری ندارند، به هیچ وجه در شغل های رده بالا جایگاهی نخواهند یافت و اگر شغلی داشته باشند، به محض این که کارفرما متوجه اختلال جنسیتی آنان شود، یا اخراج می شوند یا مورد سوء استفاده و پیشنهادهای غیراخلاقی قرار می گیرند. بر همین اساس و به دلیل حمایت نشدن از سوی نهادهای دولتی، احساس ناامنی کرده و به انزوا کشیده می شوند.
انتقاد از رسانه ملی به دلیل نشان دادن چهره ی نادرست از تراجنسی ها در فیلم های ساخته شده، بخشی دیگر از سخنان این محقق حوزه ترنس جندریسم بود.
به بیان وی، بسیاری از خانواده ها نسبت به این اختلال جنسیتی آگاهی و آشنایی ندارند زیرا رسانه ی ملی و مطبوعات کشور که وظیفه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی به مردم را دارا هستند، بنا به دلایلی وارد این حوزه نمی شوند. در مواردی هم شاهد بودیم که اگر فیلمی هم ساخته شده، به عنوان نمونه فیلم «قلاده های طلا»، از تراجنسی ها برای نشان دادن بی هویتی دشمنان نظام استفاده می کنند و یا حتی در فیلم «آیینه های روبرو» بازیگر به یک جمله «من ترنس هستم» اکتفا می کند. مطلب و مقاله در این حوزه بسیار کم و در دسترس عموم مردم نیست.
وی بر نقش مدارس کشور به عنوان نهاد تربیتی و پرورشی کودکان یاد کرد و گفت: مدارس هم به این حوزه وارد نمی شود در حالی که با آگاهی بخشی به افراد جامعه، همانند از بین رفتن تابوی بیماری ایدز (HIV) ، این تابو هم شکسته خواهد شد و از پنهان ماندن خارج می شود. همه ی دلخوشی این افراد، مجوز عمل جراحی است که از سوی امام خمینی (ره) صادر شده است که بر اساس آمارهای منتشر شده، از هر ۱۰۰ هزار زن و هر ۳۰ هزار مرد بزرگسال یک نفر خواهان دگرگونی جنسیتی است. اما نباید فراموش کرد که هزینه های عمل، مراقبت های پس از آن، شغل و آینده ی این افراد نیز از جمله مساله هایی است که همواره دامن گیر این افراد است.