روز ملّی مددکاری اجتماعی مبارکباد
دلنوشته ای به مناسبت روز ملّی مددکاری اجتماعی
هر صبح با خود میاندیشم که آیا من مددکار اجتماعی هستم؟
اری. هر روز به خود و وظایفم میاندیشم!
چون مددکاری اجتماعی
علم است، هنر است، عشق است
و در خود رنجی نهان دارد.
رنجی که از بیعدالتی و تبعیض است،
رنجی که از تلاش برای ایجاد تغییر است،
رنجی که همراه تو خواهد شد و تو باید ان را درک کنی
و اگر قادر به درکی همدلانه نباشی
نمیتوانی نقش خود را به درستی ایفا کنی.
نقشی که در آن صدای مظلوم را باید فریاد بزنی،
نقشی که با آن عدالت را به جامعه بازگردانی،
نقشی که در آن توانمند کنی،
نقشی که با آن ناجی روابط شوی،
نقشی که با آن زندگی ببخشی،
و بخششی که بعد از آن باید در سکوت و بدون هیچ چشمداشتی به مسیر خود ادامه دهی…
اینها معنای مددکاری اجتماعی است،
و برای مددکار اجتماعی شدن نیاز به رشد خودآگاهی، دگرخواهی، شناخت انسان و انسانیت و
تلاش برای کسب دانش حرفهای داری.
مددکاری اجتماعی حرفهای مقدس است زیرا
در هر حوزه و بخشی از آن که فعالیت کنی
روزانه معجزهای از تلفیق عشق و هنر با علم و دانش را
رقم میزنی و این ادعایی سخت و سنگین است.
این است که هر روز میاندیشم،
آیا من مددکار اجتماعی هستم؟
▫️محبوبه غنائی؛ دانشآموخته مددکاری اجتماعی