یادداشت اختصاصی از دکتر فاطمه جعفری؛
آیا مددکاری اجتماعی یک علم است؟ مددکاران اجتماعی چگونه در مسیر حرفه ای شدن حرکت کنند؟
مددکاری اجتماعی رشته ای است که سیر تکاملی پیچیده ای را طی کرده است, سال ها در مجامع مختلف پرسش اساسی این بود که آیا مددکاری اجتماعی یک علم است؟ و آیا شاخص های یک تعریف علمی را دارد؟
اما به نظر نگارنده پرسش مهم تر این است که مددکاران اجتماعی چگونه می توانند در جهت حرفه ای شدن حرکت کنند و در هر عرصه ای که فعالیت می کنند بازتاب دهنده یک “عمکرد حرفه ای و خوب ” Good Practice باشند؟
به نظر می رسد مددکاران اجتماعی به ویژه دانشجویان مددکاری اجتماعی که تازه وارد این عرصه شده اند خیلی نگران این پرسش ها باشند، چون شناخت خود و شناخت حرفه مددکاری اجتماعی بخشی از “رشد حرفه ای” آن هاست که به مرور زمان و همراه با “دشواری” حاصل می شود؛ آن هم زمانی که مددکاران اجتماعی همیشه در جهت غنا بخشیدن به سه حوزه شناخت که به شرح ذیل است تلاش کنند:
- شناخت ماهیت حرفه مددکاری اجتماعی(فهم حرفه ای)،
- شناخت خودشان به عنوان مددکاری اجتماعی (خودآگاهی حرفه ای)،
- شناخت و چگونگی معرفی مددکاری اجتماعی به دیگران و کسب پایگاه حرفه ای (توسعه حرفه ای).
پایگاه حرفه ای در حوزه های مختلف زمانی بدست می آید که مددکاران اجتماعی یک درک قوی از نقش حرفه ای خود داشته باشند و متعهد به عملی کردن مولفه های ذیل باشند:
- پایبندی به ارزش های و استاندارهای اخلاقی حرفه مددکاری اجتماعی،
- وفاداری به سازمان،
- وفاداری به حرفه مددکاری اجتماعی،
- احترام به همکاران سایر حرفه ها،
- دید یکپارچه و اکولوژیکی به فعالیت مطابق با مددکاری اجتماعی
از سویی اگر مددکاران اجتماعی در پی توسعه رشد حرفه ای خود هستند و در صدد هستند مسیر شناخت را هر چند با دشواری، مکث، تردید و گذر زمان و … طی کنند، لازم است به بنیان های مسیر طولانی شناخت که شامل موارد ذیل است آگاه و متعهد باشند:
- تامل برخود، شناخت نوع جهان بینی خود و… (به عنوان نمونه رویکرد ما صلح و یا تنازع بقا است؟ اولی در پی حداکثر رفاه برای خدمت گیرندگان، دومی در پی حداقل رفاه در جامعه هدف است)؛
- فهم فلسفه مددکاری اجتماعی؛
- گفتگو با دیگران حرفه ای؛
- شناخت تاریخچه و چرایی شکل گیری مددکاری اجتماعی در ایران و جهان (تاکید بر روابط نابرابر قدرت، تمرکز بر فقر، نابرابری، گروه های آسیب پذیر) و درک فراز و نشیب ها و تاثیر گذاری آن)؛
- شناخت ریشه های شکل گیری مددکاری اجتماعی مانند: مذهب، تحولات اجتماعی اقتصادی جوامع (از جمله انقلاب صنعتی که نقطه اوج شکل گیری مسائل اجتماعی است)؛
فهم ماهیت مددکاری اجتماعی: مددکاری اجتماعی حرفه ای دانش محورknowledge base و نه مبتنی بر عقل سلیم محور base common sense است، به عنوان نمونه کلارک می گوید:
“همه افرادی که در موسسات رفاهی کار می کنند و در ارائه خدمات مسکن، بهداشت و …متخصص هستند، مددکار اجتماعی نیستند. افراد فراموش می کنند که مجموعه کیفیت های حرفه ای است که یک فرد را مددکار اجتماعی می کند.
مثلا آیا مادری که موفق می شود، درد پسر بیمار خود را تسکین دهد یک پزشک است؟ از نظر من مددکاری اجتماعی حرفه ای با دانش، مهارت، ارزش ها، کدهای اخلاقی واستاندارهای خود مشخص می شود.”
و نکته پایانی اینکه
در گستره وسیع مددکاری اجتماعی به صورت منحصر به فرد فهم شخصی و ماموریت شخصی خود را پیدا کرده تا بتوانید به این پرسش پاسخ دهید که مددکاری اجتماعی چیست؟ و من به عنوان مددکاراجتماعی کیستم؟
به عنوان نمونه مک کی می گوید: “فلسفه من از مددکاری اجتماعی بر اساس عدالت، برابری و توانمندسازی (افزایش قدرت افراد، و نگاه کردن به مراجعین در نقش برابر نقطه مقابل کنترل گر اجتماعی) است و برای اینکه در جهت تحقق این ها کار کنم لازم است به طور سودمندی از راهبردها، مهارت ها و دانش مددکاری اجتماعی بهره بگیرم.”
فاطمه جعفری؛ دکتری تخصصی مددکاری اجتماعی