اینجانب هما صدری به عنوان مددکار اجتماعی مرکز مشاوره بیماری های رفتاری استان اصفهان به مدت ۴ سال مجموعه ای از اقدامات مددکاری اجتماعی را در سه حیطه کار با فرد، کار با خانواده و کار با جامعه انجام دادم. لذا بر آن شدم تا به عنوان یکی از سفیران عرصه سلامت اجتماعی در طول حرفه کاری خود پژوهشی را در این حیطه به انجام رسانم تا بیشتر با وضعیت سلامت اجتماعی افرادی که با اچ. آی. وی. زندگی می کنند در ۵ حیطه شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی آشنا شوم. لذا به صورت مختصر یافته های تحقیق خود را با سایر همکاران عزیز خود در این عرصه به اشتراک می گذارم.
بیماری ایدز و ابتلا به اچ. آی. وی. به عنوان یکی از چالش های بزرگ هزاره سوم، با سرعت در حال شیوع و گسترش است. این بیماری با مبتلا کردن بسیاری از افراد در مهم ترین دوران زندگی خود، موجب چالش های بهداشت عمومی، اقتصادی و اجتماعی شده و به عبارتی کلی تر پیشرفت و توسعه جوامع را به خطر می اندازد. جنبه مخاطره آمیز این بیماری آن است که انتقال و شیوع ایدز بیشتر به واسطه تعامل های اجتماعی افراد با همدیگر صورت می گیرد. این امر مسائل بسیار اساسی در زمینه پیوستگی این بیماری به ساختارها و وضعیت های اجتماعی مطرح می سازد. در این زمینه می توان به سطح رفاه افراد در جامعه، میزان حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی اشاره کرد.
در کنار عوارض جسمی، مبتلایان به این عفونت از مشکلات روانی و اجتماعی بسیاری رنج می برند. شایع ترین مشکلات روانی این بیماران، افسردگی و اضطراب است. این مشکلات ممکن است بر افراد خانواده نیز تاثیر بگذارند. به نظر میرسد در میان انبوه مشکلات این بیماران، به جنبه های روانی اجتماعی ایشان کمتر توجه شده است. ابتلا به این عفونت موجب از دست دادن موقعیت های اجتماعی، اقتصادی، شغلی و حتی سکونت می شود. بنابراین، افراد مبتلا به عفونت اچ. آی. وی. بسیار آسیب پذیر و نیازمند حمایت های روحی و اجتماعی مناسب از طرف خانواده و جامعه اند (علی نقی و فروغی، ۱۳۹۰؛۳۰)
در مورد ارتباط سلامت اجتماعی و بیماری ایدز به نکته مهمی در رابطه با مساله انگ و تبعیض اجتماعی باید توجه داشت. این مساله می تواند تاثیر به سزایی برکاهش سلامت اجتماعی بیماران داشته باشد. انگ و برچسب زدن با اکراه از انجام آزمایش های مربوط به ایدز و بیماری های آمیزشی، عدم مراجعه به موقع به مراکز مراقبت پزشکی مرتبط با اچ. آی. وی، اکراه در فاش کردن وضعیت ابتلای خود به دیگران، استفاده نکردن از درمان های موجود، ادراک منفی از خود و کیفیت زندگی پایین ارتباط دارد. این مسائل باعث می شود بیماران در جامعه حضور نداشته باشند و در کنار آسیب شدید روحی و جسمی، احتمال پیشرفت بیماری و انتقال به سایر افراد بیشتر گردد (علی نقی و فروغی، ۱۳۹۰؛ ۳۱).
یافته های پژوهش حاضر آشکار ساختند که میانگین سلامت اجتماعی بیماران مبتلا به اچ. آی. وی. تحت پوشش مرکز مشاوره بیماری های رفتاری در حد متوسط می باشد. این افراد در بعد انسجام، شکوفایی و مشارکت اجتماعی وضعیت خوبی دارند اما از نظر همبستگی اجتماعی در حد متوسط به پایین هستند. بخش عمده ای از یافته های این تحقیق با یافته های پژوهش های پیشین همسازی دارد. این که وضعیت سلامت اجتماعی بیماران به ویژه بیماران اچ. آی. وی. چندان مطلوب نیست و پایین تر از استاندارد است. همچنین همانند پژوهش های پیشین این تحقیق نیز آشکار ساخت که متغیرهای اقتصادی (اشتغال و دریافت کمک اقتصادی)، متغیرهای اجتماعی مثل (حمایت اجتماعی ادراک شده، تعامل اجتماعی و تحصیلات) تاثیر معنی داری بر میزان سلامت اجتماعی و مولفه های آن دارند (برای نمونه: کییز و شاپیرو، ۲۰۰۴؛ پل، ۲۰۰۷؛ ساسانی و همکاران، ۱۳۹۲ و عباچی و بهروان، ۱۳۹۲). در این تحقیق متغیرهای وضعیت اشتغال، دریافت کمک اقتصادی، میزان حمایت ادراک شده، تعامل با مرکز مشاوره و تحصیلات، اثر مثبت و معنی داری بر سلامت اجتماعی بیماران مبتلا به اچ آی وی داشته و به افزایش سلامت اجتماعی ایشان در ابعاد مختلف منجر می شوند. همچنین، میزان اقدام به رفتارهای مخاطره آمیز (مصرف الکل، مواد مخدر، سیگار و روابط جنسی با غیر همسر) اثر منفی و معنی داری در این زمینه داشته و از میزان سلامت اجتماعی بیماران می کاهد.
با توجه به رهیافت های نظری مطرح شده در زمینه سلامت اجتماعی باید گفت که اثر مثبت متغیرهای اقتصادی و اجتماعی بر سلامت اجتماعی (اشتغال، دریافت کمک مالی، حمایت اجتماعی، تحصیلات و تعامل اجتماعی) نشان از آن دارد که پر رنگ شدن ارتباطات و تعامل فرد با جامعه حتی در بین بیماران مبتلا به اچ. آی. وی. در افزایش سلامت ایشان موثر است. فردی که شاغل است احساس یگانگی بیشتری با جامعه می کند و به احتمال زیاد میزان احساس بیگانگی اجتماعی در وی کمتر از افراد بیکار است. این امر موجب دریافت حمایت اجتماعی و تعامل بیشتر وی با محیط اجتماعی می شود.
احساس نزدیکی، یگانگی، همسانی و مفید بودن موجب افزایش حس تعلق فرد به جامعه می شود. این امر زمینه مناسبی برای مشارکت اجتماعی و افزایش حس تسلط فرد بر محیط درونی و اجتماعی پیرامونش فراهم می آورد. همان طور که نتایج این تحقیق نشان می دهد متغیرهای مستقل بر سلامت اجتماعی بیماران مبتلا به اچ. آی. وی. نیز تاثیر مثبتی همانند افراد عادی دارند. با اینکه عوارض جسمانی و روانی این بیماری می تواند به کاهش ارتباطات، تعامل و مشارکت فرد بیمار منجر شود، حتی در این حالت نیز سلامت اجتماعی فرد تحت تاثیر متغیرهای اجتماعی-اقتصادی افزایش می یابد و به بهبود رابطه فرد با اجتماع منجر می شود.
نتایج نشان دادند که در صورتی که میزان حمایت و تعامل اجتماعی فرد بیمار کاهش یابد و در عین حال فرد از وضعیت شغلی مناسبی برخوردار نباشد، سطح تحصیلات وی (به عنوان عاملی که نقش مهمی در مشارکت اجتماعی دارد) پایین باشد، از سلامت اجتماعی وی کاسته می شود و همزمان میزان گرایش وی به رفتارهای پرخطر افزایش می یابد. این نقطه تامل برانگیز خاطر نشان می کند که جایگزینی طرد اجتماعی، انگ زنی و بیگانگی اجتماعی به جای حمایت، تعامل و مشارکت اجتماعی تا چه حد می تواند با دامن زدن به کاهش سلامت اجتماعی و افزایش رفتارهای خطرناک فرد بیمار و جامعه را با در وضعیت خطرناکی قرار می دهد و کنترل و کاهش ابتلا به اچ. آی. وی را دشوارتر و حتی غیر ممکن می سازد. با توجه به دلالت های نظری مطرح شده و همچنین یافته های تحقیق می توان انتظار داشت که افزایش حمایت اجتماعی و تعامل بیمار با جامعه و نهادهای های درمانی و حمایتی به کنترل بیشتر اچ. آی. وی. منجر شود. نظر به اهمیت متغیرهای اجتماعی- اقتصادی در افزایش سلامت اجتماعی بیماران مبتلا به اچ. آی. وی. که در مرور ادبیات نظری و تجربی و یافته های تحقیق حاضر مشاهده شد، پیشنهادهای جهت کاربست یافته در سیاست گذاری های مربوط به بیماری ایدز طرح می شود که ماهیت اصلی آن ها جامعه محور بودن شان است. این نکته نشان از اهمیت روز به روز مددکاران اجتماعی در عرصه اقدامات اجتماع محور است.
نویسنده: هما صدری
مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی گرایش توسعه