بخش دهم از واکاوی مسائل اجتماعی ایران: “پلاسکو و درسهایی که باید آموخت”
علیرغم گذشت چند هفته از واقعهی ناگواری که در شهر تهران و برای ساختمان پلاسکو اتفاق افتاد اما تحلیل و بررسیها پیرامون چرایی و چگونگی اتفاق یاد شده همچنان ادامه دارد. هر چند در هنگام وقوع این حادثه نیز نظرات مختلفی عنوان شد ما قصد داریم در این نوشتار از نگاهی متفاوت به این موضوع بپردازیم. شاید فقدان نگاه جامع نسبت به این پدیده یکی از خلاهایی است که در تحلیلهای یاد شده به خوبی نمایان بود.
پلاسکو برای مردم تهران صرفاً یک مرکز خرید ساده نبود بلکه نماد هویت، شناسنامهی شهری و سنت پایتخت محسوب میشد. پلاسکو یادآور خاطرات دور و نزدیک مردم تهران و فروریختن آن نماد فروپاشی هویت این شهر بود. به همین دلیل جای تعجب ندارد که اکثر مردم ایران مضطرب و شاهد آتش گرفتن و سپس فروریختن هویت پایتخت باشند.
در حادثهی پلاسکو عوامل مختلفی نظیر سازمانهای امدادرسان، مردم، مسئولین و رسانهها حضور داشتند و می توان ادعا نمود که معیاری برای سنجش شیوهی رفتار مردم و میزان آمادگی مسئولین در برابر بحرانها بود. آزمونی که هیچ سازمان و فردی نمرهی قبولی نگرفت و همه به گونهای خسارت دیده و بازنده بودند. اولین قربانی این حادثه، آتش نشانانی بودند که جان خود را از دست دادند. آنها علیرغم عدم برخورداری از تجهیزات لازم و کافی اما تا آخرین نفس تلاش کردند که از بروز تلفات و مشکلات بعدی جلوگیری نمایند. دومین قربانی مردم و سومین گروه مسئولین بودند.
واکنش مردم نسبت به این پدیده را باید از جنبههای مختلف بررسی نمود. زیرا گروههای مختلفی به شیوههای متفاوتی واکنش نشان دادند. چنین واکنشهایی میتواند به خوبی حاکی از این مسئله باشد که ما در جامعه دیدگاههای متنوعی در خصوص رفتار مردم داریم که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
– گروهی از مردم که حادثهی یاد شده را از طریق رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی دنبال میکردند و به اظهار تاسف و تاثر نسبت به واقعهی فوق پرداخته و بسیار نگران بودند. در واقع ما دو هفتهی چالش برانگیز و دشوار را نه تنها در تهران بلکه در ایران شاهد بودیم. نقش شبکههای اجتماعی به حدی فراگیر شده است که حادثهی پلاسکو به خوبی در هر مقیاسی نشان می داد. هر چند که با توجه به نوع و گستردگی دامنهی آن می تواند در حد یک فاجعهی ملی قلمداد شود.
– گروه دوم، افرادی که نسبت به این موضوع بیتفاوت بودند و واکنش چندانی نشان ندادند.
– گروه سوم افرادی بودند که برای اظهار همدردی و همدلی به مراکز انتقال خون مراجعه نموده و یا تلاش داشتند که با کمک به خانوادههای قربانیان و افراد درگیر در صحنه به یاری آسیبدیدگان بشتابند.
– گروه چهارم افرادی که برای تماشای حادثهی پلاسکو به محل مورد نظر مراجعه نموده و در آن تجمع کرده بودند. علیرغم طبیعی بودن واکنش این افراد نسبت به حضور در محل حادثه، اما اتفاقات و حوادثی که از خود به جای گذاشتند نیازمند بررسی است. از این واکنشها تصویربرداری با مویایل بود.
انجمن روانپزشکی آمریکا این تمایل وسواس گونه و اجباری به ثبت عکس سلفی را به ثبت عکس از خود و در اصطلاح رایج سلفی جهت ارتقای عزت نفس را به عنوان یک اختلال روانپزشکی تایید نموده است.
علیرغم پوشش لحظه به لحظهی تلویزیون از اتفاقات ساختمان پلاسکو، بسیاری از این افراد بر خرابههای پلاسکو نشسته و اقدام به عکس سلفی نمودند و یا از لحظهی آتش گرفتن و فروریختن ساختمان تصویر می گرفتند. آنها مانع از اقدام به موقع نیروهای امدادی میشدند. این افراد که جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دادند نه تنها یاریرسان نبودند بلکه مانع از یاریرسانی نیز میشدند. جمعیت سلفی بگیری که تحت تاثیر شبکه های اجتماعی و گاهاً برای خودنمایی و هیجان طلبی اقدام به گرفتن تصویر از آتش گرفتن و فروریختن جان پلاسکو مینمودند. چنین اقدامی در جامعه دلایل مختلف و بازتابهای متفاوتی دارد. این پدیده در سطح روانشناختی با عواملی همچون ( عدم آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی، از دست دادن ارتباط با دیگران، اضطراب و نوع دوستی) و عوامل اجتماعی نظیر( بیمسئولیت، بیتفاوتی اجتماعی، کمبود سرمایهی اجتماعی و ضعف قوانین) ارتباط دارد. افراد سلفی بگیر هر درد و رنجی را سوژه برای نمایش عزت نفس و قدرت کاذب خود می کنند و از صحنهی اقدام در ملا عام و گاهی نیز از صحنههای تصادف، سرقت، آتش سوزی و حتی جان دادن آدمها عکس تهیه میکنند. این افراد نسبت به سرنوشت خود و سایر انسانها چندان احساس مسئولیت نمیکنند و لذا چنین اقدامی دارای پیامدهای ناگوار اجتماعی، خانوادگی و حتی فردی است.
سومین قربانی، مدیریت بحران در کشور بود که نشان داد خود به شدت دچار بحران است. شاهد هیچگونه هماهنگی بین نهادهای مسئول نبودیم. در حالیکه عوامل انتظامی، پزشکی، امدادی و اجتماعی هر کدام مسئول قبول مسئولیت جهت کاهش اثرات این بحران بودند اما موازی، عدم هماهنگی و نبود انسجام در همهی واحدهای مربوطه کاملاً مشخص بود. به گونهای که مهمترین نگرانی برخی از دست اندکاران، اقدامات نمایشی به منظور ارایهی گزارش فعالیت بوده است. حضور نمایشی افراد و سازمانهای مسئول به خوبی گواه یک موضوع اساسی بوده و آن عدم دغدغه، حل فوری و به موقع مشکل و بحران است. چنین اقدام و تفکری در سطح سازمانی منجر به تهیه و ارایهی گزارشهای کذب از فعالیتها و اقدامات خواهد شد. لذا علیرغم تعدد سازمانها و نهادهای مسئول، شاهد اثربخشی لازم و حل مشکل به گونهی موثر نبودیم. این پدیده میتواند دلایل فرهنگی و فردی نیز داشته باشد. زیرا با مسائلی نظیر ضعف فرهنگی کار جمعی و فعالیتهای گروهی، پنهان کاری و عدم شفافیت در مسئولیتها، خودمداری، عدم تعقل، خردورزی و دروغگویی پیوند داشته باشد. لذا چنین ویژگیهای فرهنگی در سطح سازمانی، آنها را تبدیل به سازمانهای بیمسئولیت، خودمدار، پنهان کار و غیر شفاف مینماید که پیامد آن نیز در کاهش سرمایهی اجتماعی، ضعف مدیریت، بروز و تشدید مشکلات اجتماعی نمایان میگردد. به این ترتیب حادثهی پلاسکو صرفاً ریزش یک ساختمان نبود بلکه به خوبی عیار میزان انسانیت، مدیریت، هماهنگی، مسئولیتپذیری و آمادگی بحران را در کلان شهر تهران سنجید.
بحث و نتیجه گیری:
جامعهی ما آبستن تغییر و تحولات متعددی است. برای مواجه با اتفاقات آینده، نیازمند اقدامات گستردهای در سطح مدیریت بحران، هماهنگی بین سازمانها و نهادهای مختلف و آموزش مردم هستیم. به جز عوامل مدیریتی، یکی از مهمترین اقدامات ضرورت آموزش و تغییر رفتار مردم است. برای تغییر رفتار باید به شاخص هایی نظیر تحلیل وضعیت رفتار موجود، تبیین روشهای رفتار جدید، شیوههای نگهداری تغییرات و کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب پرداخت. ایجاد انگیزه، ارایهی پاداش و در نظر گرفتن محرکهای تنبیه به منظور حذف رفتار نامطلوب میتواند برای تغییر در رفتار مطلوب در افراد موثر باشد. نهادهای مختلف نظیر آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی، وزارت کشور با هماهنگی و همکاری سایر سازمانها میتوانند با انجام برنامهریزی دقیق زمینههای رفتار سالم را فراهم نمایند.
اما آنچه که نگرانیها را افزایش می دهد این است که در حالیکه اکثر نهادها و سازمانها نسبت به ایجاد تغییر در شیوه و روش اقدام مسئول هستند اما به دلیل ضعف فرهنگ کاری و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی در سطح سازمانی و اجتماعی، در برابر تغییر مقاومت نموده و احتمالاً در کوتاه مدت و میان مدت شاهد تغییر چندانی در رفتار و فرهنگ سازمانی آنها نخواهیم بود و پلاسکو نیز همانند سایر حوادث به فراموشی سپرده خواهد شد. در دیدگاه و رفتار مردم نسبت به آتش نشان ها و بحران های موجود نیز شاهد تغییر نخواهیم بود و به دلیل ضعف حافظهی تاریخی از اتفاقات و حوادث نیز درس نخواهیم گرفت. به دلیل خودمحوری، درگیر نمودن منافع فردی در منافع سازمانی و عدم مشارکت جمعی همچنان در دور و تسلسل گرفتار خواهیم بود. هر چند امید است که با افزایش انسجام و سرمایه ی اجتماعی شاهد تغییراتی در سطوح مختلف به منظور مدیریت شایسته ی بحران باشیم.
منابع
– سیف، علی اکبر(1392)؛ روانشناسی تربیتی، انتشارات دانشگاه پیام نور
– کریمی، یوسف(1375)؛ روانشناسی اجتماعی، انتشارات ارسباران
– ستوده، هدایت الله( 1375)؛ روانشناسی اجتماعی، انتشارات آوای نو
نویسندگان: سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی | زهرا جیریائی؛ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران