روانشناسی رسانه چیست؟ ما به روانشناسی رسانه نیاز داریم زیرا فناوری های رسانه ای همه جا هستند. آنها با سرعت نور تغییر می کنند و هر تغییری فرصت ها و چالش های جدیدی را به همراه دارد.
فهرست عناوین این مطلب
روانشناسی رسانه چیست؟
روانشناسی رسانه و اهمیت آن در تاب آوری رسانه ها
کاری از رسانه مددکاری اجتماعی | خانه تاب آوری ایرانیان
ما به روانشناسی رسانه نیاز داریم زیرا فناوری های رسانه ای همه جا هستند. آنها با سرعت نور تغییر می کنند و هر تغییری فرصت ها و چالش های جدیدی را به همراه دارد. این فناوریها نحوه کار، بازی، ارتباط و در نهایت تفکر ما را بازتعریف میکنند. روانشناسی رسانه مهم است. در اینجا به دلایل مهم و اساسی آن اشاره ای مختصر خواهیم داشت.
روانشناسی رسانه چیست و چرا اهمیت دارد؟
- به افراد کمک می کند تا با سرعت بالا با تغییرات فناوری سازگار شوند و آن را پیش بینی کنند.
- نویسندگان و روزنامه نگاران را در هنگام انجام و انتشار تحقیقات جدید در برابر استانداردهای حرفه ای مسئول می داند.
- تحقیقات را به انگلیسی ساده و اطلاعات عملی ارزیابی و ترجمه می کند.
- استفاده سالم از رسانه را از طریق سواد رسانه ای، تفکر انتقادی و شهروندی دیجیتال ترویج می کند.
- درک تفاوت های فردی، تنوع فرهنگی، زمینه محیطی و اهداف شخصی و اجتماعی را در تجزیه و تحلیل ترویج می کند.
- تئوری روانشناختی را در طراحی و تولید رسانه در جهت حمایت از نتایج مثبت به کار می برد.
- آگاهی در مورد مفروضات و مفاهیم اخلاقی طراحی فناوری، دادههای ما، فروش مبتنی بر وب و توزیع اطلاعات را ارتقاء می بخشد.
- دلیل و مدرک را جایگزین ترس می کند.
تغییر سریع سخت است
معرفی سریع فناوری ها ناراحت کننده است و طیفی از واکنش ها از شور و شوق تا بی اعتمادی را برانگیخته است. همه ما به روش های خودمان با تغییر مواجه می شویم. همانطور که تکنولوژی زندگی ما را تغییر می دهد، ما مجبور می شویم دیدگاه خود را نسبت به جهان تغییر دهیم. انسانها واقعاً در این کار خیلی خوب نیستند.
روانشناسی رسانه به این معضل می پردازد. روانشناسی رسانه تعامل بین افراد، گروهها، جامعه و فناوری را مطالعه میکند تا به مصرفکنندگان، توسعهدهندگان، ارتباطدهندهها و در به طور کلی جامعه، در تصمیمگیریِ صحیح کمک کند.
رسانهها و فناوری قدرتمند هستند و پتانسیل خوبی برای خیر و شر فوقالعاده دارند. روانشناسی رسانه، مانند روانشناسی به طور کلی، بر کاهش مشکلات و ارتقای نتایج مثبت و سازنده تمرکز دارد.
روانشناسی رسانه در اوایل دهه 1980 به یک رشته رسمی دانشگاهی تبدیل شد، اما ظهور اینترنت و رسانه های اجتماعی آن را به منصه ظهور رساند. این موضوع برگرفته از سال ها نظریه پردازی و تحقیقات ارزشمند و جالب است که در زمینه ها و رشته های مختلف طراحی شده است.
نگرانی جمعیِ ما از تأثیر رسانههای سنتی بر افراد و جامعه، مانند تأثیر رسانهها بر کودکان، نمایش خشونت، دستکاری مصرفکننده و بار اطلاعاتی، تحقیقات بسیاری را دامن زده است. ظهور رسانه های اجتماعی، چشم انداز را به هم مرتبط تر و پیچیده تر کرده است.
از پخش تا شبکه
اطلاعات از رسانههای سنتی به رسانههای اجتماعی مدرن دوباره سرازیر میشود و روایتهایی را ایجاد میکند که چگونه ما جهان را میبینیم. حجم منابع رسانهای فراتر از توانایی هر فرد برای مصرف و پردازش است، که حبابهای فیلتری را ایجاد میکند و اعتماد را تضعیف مینماید.
جای تعجب نیست که این پیچیدگی باعث افزایش اضطراب و تمرکز محققان بر مشکلات جامعه شود. هیچ پاسخ آسانی وجود ندارد، به ویژه به این دلیل که رفتارهای رسانه ای و فناوری در زمینه ها اتفاق می افتد، نه به صورت مجزا در محیط های آزمایشگاهی.
محققانی که بهترین نیت ها را دارند از جانبداری و دید تونلی مصون نیستند زیرا به وحشت اجتماعی و اخلاقی واکنش نشان می دهند. این یک گرایش طبیعی است که به «روزهای خوب قدیم» اشاره کنیم و از زمانهای قبل بهعنوان یک مُدل پایه برای اینکه کارها چگونه باید انجام شوند و جهان چگونه باید باشد، استفاده کنیم.
این موضوع همچنین با قاب بندیِ «بود» به عنوان یک استاندارد طلایی و اندازه گیریِ «هست» به عنوان یک انحراف، پژوهش را منحرف می سازد. همانطور که درک ما از رسانه ظریفتر میشود، تحقیقات بیشتر بر روی استفادههای مثبت از فناوریهای رسانهای و جنبه مثبت آنچه که «میتواند باشد» تمرکز میکند، نه آنچه که گم شده یا مغفول واقع شده است.
حتی سقراط هم نگران رسانه بود
ترس از تغییر یک واکنش طبیعی انسان است. در زمان یونان باستان، سقراط میترسید که نوشتن به چیزهای بیرونی متکی است، ذهن را نادیده میگرفت، و انعطافپذیر نبود، زیرا کلام نوشتاری به معنای واقعی کلمه «سنگ ریخته میشد».
رئیس کالج کنیون، اس. جورجیا نوجنت (2005) قیاس مناسبی را از یک الگوی روایی ترسیم کرد: “حامل پیام را بکشید”، گفت که اولین ارجاعات به فناوری که نوشتن را در سنت غربی امکان پذیر می کند، بی اعتمادی عمیق است. جایی که سقراط نگران تثبیت بود، ما نگران سیال بودنِ رسانه های الکترونیکی و مرزهای مبهم بین نویسنده و خواننده هستیم، مطابق با تأملات سنت آگوستین که زبان باطن ما را با بیرون ما پیوند می دهد و مرزهای نفوذپذیری بین خود و بدن ایجاد می کند.
Nugent (2005) اشاره می کند که کسانی که فناوری جدید را درک نمی کنند اغلب می خواهند “تبادل آسان بین درون و بیرون را که توسط این فناوری اطلاعات خاص امکان پذیر شده است” کنترل کنند. (بند 23).
هومر و افلاطون از پنهان کاری به عنوان محصول جانبیِ حریم خصوصیِ ذاتیِ نوشته های فردی می ترسیدند.
اکنون ما نگران هستیم که رسانه های اجتماعی، ما را در معرض خطر و آسیب پذیری قرار داده است، نه تنها کمبود حریم خصوصی ما را تهدید می کند، بلکه ترویج اطلاعات نادرست و از دست دادنِ اعتماد به نهادها، فرآیندهای رسمی است.