درحال حاضر علاوه بر سوءمصرف موادمخدر سنتی مانند تریاک، هرویین و… شاهد سوءمصرف مواد اعتیادآور صنعتی مانند شیشه، اکستازی، LSD و… در کشور هستیم. به طوری که درحال حاضر الگوی مصرف مواد اعتیادآور در کشور درحال تغییر است. این مواد نسبت به موادمخدر سنتی مکانیسم پیچیدهتری داشته و برعکس مخدرهای سنتی که حالت لخت شدن، خوابآلودگی و سستی میدهند، فرد را به پرخاشگری، برونگرایی و تحرک زیاد میکشانند.
به گزارش IRSW به نقل از اعتماد ؛ این عارضه باعث میشود فرد دچار خطا در افکار، ادراک و احساسات شود و به تبع آن توانایی تشخیص واقعیت را نداشته باشد، همین اثرات باعث شده که ارتکاب جرایم و جنایات توسط این افراد از احتمال بیشتری برخوردار باشد. اگر میزان کشفیات مواد مخدر را ملاک ارزیابی وضعیت موجود قرار دهیم باید اذعان کنیم که حدود یکسوم کشفیات، از دسته مواد مخدر صنعتی و نوظهورهستند.
تکدیگری: رشد متکدیان در شهرها هم یکی از آسیبهای اجتماعی است که متاسفانه با وجود گسترش متکدیان زن در خیابانهای تهران، آماری درباره تعداد این افراد وجود ندارد. نمیشود این افراد را سرشماری کرد ولی میتوان حضور بیشتر و قابل مشاهدهتر آنها در میدانها و خیابانها را ملاک قرار داد و نتایج مشاهدات بیرونی نشان میدهد که تعداد متکدیان زن افزایش پیدا کرده است. وقتی اعتیاد، ایدز، طلاق و بیکاری زیاد میشود باید منتظر افزایش تکدیگری اقشار مختلف هم بود. عدهیی از زنانی که در خیابان به دنبال کسب درآمد از راه تکدیگری هستند، معتادند، عده دیگری مبتلا به ایدز هستند، برای عدهیی از آنها جایی در خانه نیست و عدهیی هم برای تامین معاش این کار را انجام میدهند. اگر به ۱۵ – ۱۰ سال گذشته برگردیم، با متکدیان زن و دختر کمتری مواجه بودیم اما امروز این طور نیست. البته یکسری از متکدیان فصلی هستند و در تابستانها به این کار رو میآورند. از آنجا که در تابستان امکان اقامت بیشتری در خیابان هست، در این فصل با حضور بیشتر متکدیان و دستفروشها مواجه میشویم. از طرف دیگر، زنان متکدی در طول سال ممکن است به علت تحصیل فرزندانشان، بیشتر وقتشان را در خانه بگذرانند اما در تابستان همراه با کودکانشان به خیابان میآیند.
کودکان کار: کودکان سازندگان فردای جامعهاند به شرطی که در دوران کودکی از امکانات کافی برخوردار باشند تا افرادی توانمند و موثر بار آیند. در غیر این صورت نهتنها در ساختن جامعه نقشی نخواهند داشت، بلکه به علت مشکلاتی که دارند، میتوانند برای جامعه نیز مشکلآفرین باشند. تنها بخش اندکی از درآمدی که کودکان کار با کار خود تولید میکنند به آنان تعلق میگیرد و سهم بیشتر آن نصیب باندها و افرادی میشود که این کودکان را استثمار میکنند در نتیجه کار این کودکان نهتنها به رفاه کودک و خانواده آنان، بلکه حتی به رونق اقتصاد توسعهمدار که در خدمت ارتقای سطح زندگی مردم جامعه باید حرکت کند هم منجر نمیشود و برعکس سوءاستفاده از کودکان و استثمار را رواج میدهد.
بررسیهای انجام شده که معمولا پراکنده است نشان میدهد که عوامل اقتصادی، اثرگذاری بیشتری دارند. در واقع پدیده کار کودکان در خیابان یا مکانهای دیگر به علت فقر خانواده و ناشی از نیاز خانواده به کار کودک است و گسترش آن نیز بیشتر تابع همین پدیده است. آمار مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که در بهمن ماه سال ۱۳۹۰ منتشر شد، از تعداد ۳ میلیون و ۲۶۵ هزار کودک بازمانده از تحصیل خبر میداد که همین آمار نشانه این گسترش است.
کودکآزاری: کودک آزاری واقعیتی است که بیانگر وجود مشکلات روانی، اجتماعی در حوزه خانواده و اجتماع بوده و میتواند شاخصی از ناکارآمدی سیستم سلامت روان و حمایتها و مراقبتهای لازم از کودکان باشد. در واقع کودکآزاری بخشی از یک مشکل یا آسیب اجتماعی به نام خشونت خانگی است و حتی برخی تحلیلگران آن را در کنار همسرآزاری قرار دادهاند. اگر به کودکآزاری به عنوان جزیی از سیستم آسیبهای اجتماعی نگاه کنیم، به این معنا که کودکآزاری هم میتواند علت بروز سایر مشکلات روانی و اجتماعی و حتی بهداشتی بوده و هم معلول آسیبهایی همچون سوءمصرف یا وابستگی به مواد مخدر، ازدواجهای ناموفق و طلاق، فقر و محرومیت اجتماعی باشد، پس برای پیشگیری از آن باید به تمام فرآیندهایی که موجب بروز، تقویت و افزایش بار این آسیب میشود، توجه کرد.
فرار از خانه: موضوع فرار از خانه یکی از بازتابهای خشونت خانگی است که به دلیل تاثیرات اجتماعی آن قابل تامل است. اعمال خشونتهای روحی، جسمی و جنسی از سوی اعضای خانواده عامل بسیار مهمی در فرار برخی از دختران است. علاوه بر این بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی از زندگی میشوند. تبعیض در مواجهه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیضآمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود.
چه باید کرد: از منظر کلان باید راهکارهای اجرایی و عملیاتی منطبق بر رویکردهای چندگانه تنظیم شود. نخست آنکه نگاه به آسیبهای اجتماعی باید نگاه درمانی، ریشهیی و اصولی باشد. باید به دنبال پیشگیری و کنترل آسیبهای اجتماعی از منظر حلقه نخست زنجیره علتها باشیم. نه اینکه فقط به جهت کاهش آمار، معلول را در فضای تیره و غبارآلود پنهان کنیم. دوم آنکه موضوعات اجتماعی ذاتا موضوعات اجتماعی هستند و نه امنیتی یا انتظامی. باید از غالب شدن نگرش امنیتی به مدیریت آسیبهای اجتماعی جلوگیری کنیم. توجه به موضوع نشاط اجتماعی یکی از اصلیترین رویکردهای چشمانداز ۲۰ ساله کشور است. هرچقدر به این شاخص عنایت بیشتری داشته باشیم پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سهلتر خواهد بود. فراموش نکنیم که تجربه جهانی در ملل مختلف بیانگر آن است که انکار و پردهپوشی آسیبهای اجتماعی به مستتر شدن آسیبها کمک میکند نه به کنترل آنها.