مرز مبارزه با روانگردان‌ها کوچه‌ها و خیابان‌های کشور است

اعتیاد به مواد مخدر

حجم نگرانی‌های سیاستگذار کاهش تقاضای مواد مخدر برابری می‌کند با شدت نوساناتی که طی سال‌های گذشته در حوزه شیوع اعتیاد و الگوی مصرف مواد مخدر و محرک در کشور اتفاق افتاده است. پرویز افشار، معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد از بابت مختصات تصویر اعتیاد در کشور ابراز نگرانی می‌کند. همه‌گیر شدن چند مصرفی در میان معتادان و عود قابل توجه اعتیاد در معتادان بهبود یافته به دلیل سکته‌های مکرر اقدامات حمایتی از مهم‌ترین نگرانی‌های افشار است.و این مختصات در مقابل کمرنگ شدن کیفیت خدمات مراکز گذری کاهش آسیب اعتیاد طی سال‌های اخیر به دلیل کمبود اعتبار یا سرکج کردن اعتبارات به مقاصدی غیر از کاهش آسیب، قوت گرفتن احتمال تغییر ماهیت کلینیک‌های درمان اعتیاد به تبع تصمیم متولیان سلامت برای ادغام درمان اعتیاد در طرح تحول سلامت و جای خالی اصرار بر تقویت دوباره اقدامات کاهش آسیب اعتیاد قرار گرفته است. جنگی نابرابر که معاون کاهش تقاضا نمی‌تواند پیش بینی کند برنده نهایی کدام خواهد بود.

افشار که در ابتدای دهه ٨٠ وظیفه حراست از بهداشت و سلامت زندانیان کشور را با ایفای مسوولیت در جایگاه مدیر کل بهداشت و درمان سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی بر عهده داشت، همراه با مسوولانی که آنها هم مانند او، تبعات خطر نشت موج ایدز در زندانیان را دریافته بودند، تلاش موثری برای متقاعد کردن برخی تفکرات متعصب در مقابل لزوم ایجاد کلینیک‌های مثلثی در زندان‌ها، انجام مستمر غربالگری ایدز از جمعیت زندانیان و ارایه محدود اما پذیرفته شده سرنگ یک‌بار مصرف به زندانیان تزریقی داشت که نتیجه این تلاش و پیگیری – که صبر، خوراک آن بود – طی ماه‌های طولانی، به کاهش و تثبیت پیشروی روند ایدز در جمعیتی منجر شد که چند ماه پیشترش، خبر شیوع ناگهانی بیماری در بین آنها، باعث شده بود وزیر وقت بهداشت، سفر خود به ژنو را نیمه تمام رها کرده و برای بررسی علت اپیدمی ایدز در زندان‌های غرب کشور با اولین پرواز عازم وطن شود.

افشار، امروز هم با همان روحیه دهه ٨٠ تلاش دارد از همه‌گیری موج ویرانی سلامت جسم و روح معتادان پیشگیری کند. این بار کار دشوارتر است چون معتادان امروز، مرزی برای بایدها و نبایدها قائل نیستند. «باید و نبایدی» در کار نیست وقتی «شیشه» تمام معادلات کاهش آسیب را واژگون کرده است. و افشار، اولین و آخرین مقام مسوولی نیست که طی این سال‌ها حسرت آن روزهایی بر زبانش جاری شده که اعتیاد، فقط در تریاک و هرویین خلاصه و تعریف می‌شد.

جای خوشحالی است که در سنوات گذشته، شیوع چندان افزایش نیافته و از یک میلیون‌و ٢٠٠ هزار معتاد، رسیدیم به یک میلیون و ٣٢۵ هزار نفر. نگرانی بسیار جدی ما افزایش اعتیاد تزریقی بود که با درمان متادون و مداخلات کاهش آسیب، نرخ اعتیاد تزریقی هم افزایش شدید نداشت.
رفتارهای مخاطره‌آمیز منبعث از این است که هرویین و آمفتامین مصرف می‌کنند و با مصرف آمفتامین، قضاوت‌شان مختل می‌شود. ما نسل بی‌پرواتری داریم که هم الگوها و ارزش‌های‌شان تغییر کرده و هم این مواد محرک، مهارهای رفتارشان را از بین برده است

بازار مصرف مواد در ایران در چند سال گذشته دچار افت و خیز بوده است. اواخر دهه ٨٠ و اوایل دهه ٩٠ به دلیل آفتی که به کشتزارهای افغانستان افتاد، مواد بر پایه تریاک در ایران گران شد و اقبال به سمت شیشه افزایش یافت. سازمان بهزیستی در یک آینده‌پژوهی پیش‌بینی می‌کرد که تا سال ٩۴ و ٩۵ به تثبیت مصرف شیشه می‌رسیم و بعد از آن ماده جدیدی به بازار می‌آید. دو هفته قبل هشدارهایی مبنی بر گرانی ۶٠ تا ٧٠ درصدی قیمت شیشه و گرایش دوباره معتادان به مصرف هرویین به شکل تزریقی منتشر شد. شما این افت و خیز را چطور تحلیل می‌کنید؟
بازار مواد بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که ما می‌بینیم و شما در پاتوق‌های مصرف شاهد آن هستید. متغیرهای بسیار متعددی بر بازار مصرف تاثیر می‌گذارد اما چارچوب تمام بازارهای دنیا مبتنی بر عرضه و تقاضاست. البته متغیرهایی همچون نیازهای جسمی، روحی و حواشی فرهنگی و اجتماعی هم در شکل‌دهی این بازار تاثیرگذار است. اما در تحلیل نوسانات عرضه و تاثیر آن بر بازار مصرف، همان‌طور که اشاره کردید در مقطعی تولید مواد مخدر افغانستان به علت ورود ناتو دچار تغییر شد. به علت حضور طالبان دچار افزایش و به دلیل آفت در مزارع خشخاش دچار کاهش شد. به تبع آن باید در بازارهای مصرف ایران با حدود یک میلیون و ٣٠٠ هزار معتاد، تغییرات محسوس می‌بود که افزایش یا کاهش قیمت حتما در روند مصرف تاثیر می‌گذارد. گرچه اعتقاد دارم تغییر نظام جهانی مصرف هم تاثیرگذار بوده یعنی علاوه بر تغییر الگوی مصرف به علت قیمت و دسترسی، مانند سایر کشورها، تغییراتی متاثر از رفتارهای جهانی مصرف هم شاهد هستیم. اما وضعیت اخیر و کاهش دسترسی به آمفتامین ناشی از این است که ستاد مبارزه با مواد مخدر و دستگاه‌های عضو متوجه شده‌اند که مبارزه با آمفتامین به آسانی مبارزه با تریاک نیست.

مرزهای ما برای مبارزه تریاک و هرویین، مرزهای شرقی افغانستان و پاکستان است اما در مورد مواد محرک، مرز ما در کوچه‌ها و خیابان‌ها و آشپزخانه‌های خانگی است و این مرز، در مقایسه با مرز حدود دو هزار کیلومتری شرقی، بسیار بی‌نهایت است و چندین هزار کیلومتر باید در کوچه‌ها راه برویم تا اینها را پیدا کنیم. بنابراین، ستاد مبارزه با مواد مخدر بر این موضوع متمرکز شد که تولید آمفتامین‌ها در داخل کشور یک ابزار جدی در دست قاچاقچیان است و برای این خط تولید هم مواد شیمیایی و پیش‌سازها باید وارد شود.
موادی که کاربردهای دوگانه دارد و واردات آن شک‌برانگیز نیست.
دقیقا و این پیش‌سازها در یک محیط کوچک و با کمترین مهارت، جوشانده و مخلوط و تبدیل به شیشه می‌شود و از آنجا که ابتدا و انتهای خط تولید، در داخل کشور خواهد بود، قیمت تمام شده کالا به‌شدت پایین می‌آید و شیشه‌ای که در بازار بین‌المللی، ممکن است ١٠٠ دلار قیمت داشته باشد، در ایران پنج یا ١٠ دلار تمام می‌شود و بنابراین، مصرف‌کننده هم به سادگی به سمت شیشه می‌رود. ما در سال ٩٣ و ٩۴ این بازار را هدف گرفتیم و کمیته کنترل پیش‌سازها و مواد جدید متشکل از دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر، وزارت بهداشت، نیروی انتظامی، گمرک، وزارت اطلاعات، دستگاه قضایی و سایر دستگاه‌های مسوول، جلسات خود را فعال کرده با این اولویت که از ورود پیش‌سازهای دوگانه به کشور به‌شدت جلوگیری شود. مثل سودوافدرین که هم در تولید داروی سرماخوردگی و هم در تولید شیشه کاربرد دارد.
که زمانی هم بیشترین واردات آن از کشور چین بود.
چین بیشترین میزان صادرات را به کشور ما داشت. در حالی که نیاز کشور برای داروهای سرماخوردگی حد مشخصی دارد. بنابراین هدفگذاری این شد که آیا جایگزینی سودوافدرین و پیش‌سازهای محرک امکان‌پذیر است علاوه بر آنکه اگر نیاز کشور، سالانه ١٠ تن سودوافدرین برای تولید شربت ضد سرفه و داروی سرماخوردگی است، از واردات ٢٠ تنی جلوگیری شود. نیروی انتظامی هم درباره لزوم جلوگیری از واردات محلول‌های با کاربرد دوگانه آگاه شد. بخصوص، محلول‌هایی که کاربرد صنعتی دارد اما به عنوان فعال‌کننده واکنش شیمیایی برای تولید شیشه هم قابل استفاده است. آشپزخانه برای تولید شیشه نیاز به پیش‌ساز و اسید و جوهر نمک و چنته دارد. کنترل بعضی از این مواد آسان نیست چون استفاده روزمره دارد اما فسفر و سودوافدرین و انیدرید اسید قابل کنترل است. در حال حاضر، هر محلولی که وارد گمرکات کشور شود، نمونه محلول با اظهار نامه گمرکی، کد و بدون نام به آزمایشگاه مرجع ارسال می‌شود تا محموله مبدا را شناسایی کرده و اظهارنامه وارد‌کننده با اظهار نامه آزمایشگاه مطابقت داده شود. در صورت یکی بودن این اظهارنامه، باید اثبات شود که محلول وارداتی کاربرد دوگانه نداشته باشد.
بنابراین وزارت بازرگانی و صنعت، معدن و تجارت هم از طرفین درگیر هستند.
دقیقا و ما به وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت بهداشت الزام کردیم که تمام پیش‌سازها و مواد شیمیایی با کاربرد دوگانه مثل سودوافدرین باید دارای برچسب هولوگرام و اصالت از مبدا تا مقصد باشند که در صورت وقوع هر اتفاقی در مسیر، رهگیری محموله امکان پذیر شود. در کنار تمام این اقدامات، نیروهای انتظامی و اطلاعاتی هم وارد عمل شده‌اند که کارگاه‌های شیشه را شناسایی و کشف کنند و بخصوص، کارخانه‌های تولید پیش‌ساز را که تعدادشان نادر بوده هم بزنند. مجموع این فعالیت‌های موثر باعث شد قیمت شیشه در کشور تقریبا سه برابر شود. این اقدامات باید تا آنجا ادامه پیدا کند که تولید آمفتامین در داخل کشور مقرون به صرفه نباشد، خطر توزیع و خطر تولید بالا باشد و دسترسی به ماده اولیه هم امکان پذیر نباشد.
واردات قاچاق پیش‌ساز نداریم؟
این مورد هم مدنظر ما بوده. با گرانی شیشه حتما سیلی از پیش‌سازها به صورت قاچاق وارد می‌شود یا پوشش‌های غیرقانونی برای‌شان درست می‌کنند تا در قالب محموله‌های دیگر وارد کشور شوند. مرزها به خوبی کنترل می‌شود. با موارد معدودی مواجه شده‌ایم که سعی شده از مرزهای غربی، پیش‌سازها برای تبدیل به محصول نهایی یا حتی محصول ساخته شده وارد کشور شود. اما با گران شدن شیشه حتما واردات قاچاق روند تصاعدی خواهد داشت و ورود به این بازار بسیار وسوسه‌کننده است. وقتی قیمت یک کیلو شیشه از حدود ٢٠ میلیون تومان به ٩٠ میلیون تومان می‌رسد، همه برای ورود به این گود وسوسه می‌شوند. از طرفی، مصرف‌کنندگان مواد هم رفتارهای کاملا متغیری دارند. با مصرف هرویین و تریاک، خلق‌شان افت می‌کند و شیشه مصرف می‌کنند که خلق‌شان بالا برود و برای رسیدن به حد تعادل، به الکل پناه می‌برند و مصرف چند ماده‌ای رخ می‌دهد. با افزایش قیمت شیشه نه تنها احتمال می‌دهیم که چند مصرفی هم اتفاق بیفتد بلکه به نظر من، تا حدی تغییر الگوی مصرف به سمت هرویین و تریاک هم خواهیم داشت.
چند مصرفی از چند سال قبل هم بود و یک یا دو بار در هفته شیشه مصرف می‌کردند و باقی مواد، مصرف روزانه‌ بود.
بله ولی چند مصرفی در جمعیت زنان افزایش بیشتری داشته و زنان، شیشه و محرک‌ها را به خاطر لاغری و افزایش تمرکز مصرف می‌کنند اما چون ارضا نمی‌شوند، گاهی ترامادول و گاهی الکل مصرف می‌کنند که این مصرف چندگانه و در کنار هم، بسیار خطرآفرین است و افزایش مرگ به دنبال دارد. سال گذشته بر اساس آمار پزشکی قانونی، افزایش مرگ مردان معتاد فقط یک درصد بود اما افزایش مرگ زنان معتاد نسبت به سال پیش از آن ٣٣ درصد بود. این آمار برای ما بسیار مهم است. تغییر الگوی مصرف از شیشه به سمت تریاک یا هرویین باید ما را به سمت مداخله بسیار هوشمندانه ببرد و این مداخله هوشمندانه این است که به هیچ عنوان مراکز سرپایی درمان اعتیاد و بر پایه متادون و درمان مواد سنتی را منکوب و تعطیل و کمرنگ نکنیم ضمن آنکه باید چند وظیفه جدید هم به آنها بسپاریم. اگر افراد از شیشه به سمت هرویین تزریقی بروند، خیلی زود، آخر خطی می‌شوند. باید برنامه مراکز گذری کاهش آسیب اعتیاد DIC، موبایل سنترها و تیم‌های سیار کمک‌رسان به کارتن‌خواب‌ها OUT REACH دوباره فعال شود یا افزایش یابد و به هیچ عنوان نباید از شیوع مصرف شیشه غفلت کنیم. ما درباره کاهش آسیب مواد سنتی مثل هرویین و تریاک تجارب بسیار خوبی داریم و معتادان پذیرفته بودند که شربت تریاک بخورند، متادون و کاندوم مصرف کنند و آخرخطی‌ها از سرنگ تمیز استفاده کنند. اما متاسفانه، شیشه مهار و قضاوت افراد را مختل می‌کند و دچار رفتارهای مخاطره آمیز می‌شوند و از کاندوم و لوازم کاهش آسیب استفاده نمی‌کنند و با روند افزایش اچ‌آی وی ایدز از طریق رفتارهای محافظت نشده جنسی در گروه مصرف‌کنندگان شیشه روبه‌رو خواهیم شد. تعداد مراکز کاهش آسیب اعتیاد از سال ٩٠ و ٩١ و به دنبال آن انحراف تاریخی و بی‌سابقه و هدایت بودجه‌های کاهش آسیب به سمت دیگر، افزایش نیافت و کیفیت خدمات‌شان هم کاهش یافت چون با وجود افزایش بی‌سابقه نرخ تورم و کاهش ارزش پولی، همچنان با همان هزینه سرانه سال ٩٠ کار می‌کردند که نباید انتظار داشته باشیم خدمت ممتاز و درجه یک سال ٩٠ ارایه دهند.
سیاست مسوولان سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر این بود که اردوگاه‌های درمان اجباری را گسترش دهند و در سال ٩٠ هم گزارش‌هایی داشتیم که توزیع وسایل پیشگیری برای مراکز گذری کاهش آسیب با همین رویکرد کاهش پیدا کرده بود.
من نمی‌خواهم بخشی از برنامه را انکار و بخش دیگری را پررنگ کنم. اما برای ایجاد برنامه جدید، نباید برنامه کاهش آسیب اعتیاد – راه‌اندازی کلینیک‌های مثلثی، DIC،
مراکز درمان با متادون، OUT REACH که در سال‌های ١٣٧٩ تا ١٣٨١ بسیار موفق بود و روند درهم گره‌خورده ایدز و اعتیاد را معکوس کرد- تعطیل یا کمرنگ می‌شد. کلینیک درمان اعتیاد، امروز و با همان قیمت سال ٩٠، ٨٠ میلیون تومان بودجه می‌گیرد در حالی که قیمت خدمات سه‌برابر افزایش یافته است. حداقل این است که کیفیت خدمت سه‌برابر کاهش پیدا کرده باشد.
یعنی فهرست‌شان را کوچک می‌کنند و پذیرش را کاهش می‌دهند.
پذیرش را کاهش می‌دهند، بسته خدمتی را کمرنگ و خدمات و آموزش و مداخله و مشاوره را کمتر می‌کنند و تمام این اتفاقات، باعث ریزش می‌شود. برنامه هوشمند امسال، افزایش مداخلات کاهش آسیب مبتنی
بر ارایه خدمت در DIC و موبایل‌سنترها و از طریق تیم‌های OUT REACH است. علاوه بر آنکه بودجه مصوب دستگاه‌ها امسال هم مانند سنوات گذشته است، ستاد مبارزه با مواد مخدر با اختصاص جداگانه پنج میلیارد تومان، وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی را هم مکلف کرده که هر کدام پنج میلیارد تومان اختصاص دهند و ١۵ میلیارد تومان برای مداخلات کاهش آسیب مواد سنتی و صنعتی از طریق گروه‌های غیردولتی در سال ٩۴ هزینه شود و خدمات کاهش آسیب را در دل محلات و گوشه پارک‌ها و پاتوق‌ها و مناطق پرخطر ارایه دهند. وقتی دسترسی به شیشه کاهش می‌یابد و افراد به سمت مواد دیگری می‌روند ما باید پاسخ قانع‌کننده‌ای برای نیاز آنها داشته باشیم. باید به مقدار کافی متادون داشته باشیم که مصرف‌کنندگان هرویین بدانند متادون در دسترس است و با کمترین فاصله می‌توانند به خدمات کاهش آسیب دسترسی پیدا کنند. اگر مرکز درمان اعتیاد در پنج کیلومتری آنها باشد ترجیح می‌دهند سر کوچه ماده مخدر بگیرند. به نظر بهترین روش موبایل سنترها هستند که به آسانی امکان جابه‌جایی در مناطق را دارند و اگر پاتوق دچار ناامنی شد و جایش را عوض کرد، ما مکلفیم سراغ معتادان برویم و به آنها خدمت بدهیم و نباید انتظار داشته باشیم با مخاطراتی که تهدیدشان می‌کند ، آنها به DIC بیایند.
مواد فروش تهدید اصلی است که همیشه تهدیدشان می‌کند اگر برای درمان بروند آنها را می‌زند و می‌کشد.
بله. برنامه امسال ما افزایش سه‌برابری DIC و افزایش کیفیت خدمات است. نگاه‌مان این است که معتادان بهبود یافته که تمام بافت‌های حاشیه‌ای را می‌شناسند می‌توانند به معتادان تزریقی و مصرف‌کنندگان هرویین و آمفتامین‌ها در بافت‌های حاشیه‌ای خدمت بدهند.
من در پاتوق‌ها دیده‌ام که مثلا در پاتوق شمال شهر که معتاد، هنوز خانواده و پذیرش خانواده دارد، هرویین مصرف می‌کند اما در پاتوق‌های جنوب شهر که معتاد، آخر خطی کارتن‌خواب است، مصرف فقط شیشه است. در پاتوق یکی از شهرهای جنوبی هم دیدم که هرویین با کپسول می‌فروختند و نوع دیگری از عرضه رایج بود. شما تفاوت الگوی مصرف را چطور ارزیابی می‌کنید؟
من خیلی موافق این نظر نیستم که پاتوق‌های ما از تفکیک طبقات اجتماعی خاصی تبعیت می‌کنند. در پاتوق شمال شهر هم تعداد قابل توجهی از معتادان شوش و بقیه محلات را می‌بینیم که به علت طرح‌های ضربتی و احساس ناامنی به شمال شهر و زیر پل چمران آمده‌اند. نگاه من این است که عرضه‌کنندگان مواد مخدر با مصرف‌کنندگان، به‌خصوص با آن آخرخطی‌ها بازی می‌کنند.
یعنی آنها بازار را تعیین می‌کنند.
آنها بازار را به این سمت هدایت می‌کنند که مصرف‌کننده شمال شهری را می‌آورند روی هرویین. بعد از مدتی که او افت می‌کند، می‌گویند حالا اگر می‌خواهی شارژ شوی، اگر خیلی پولداری، کوکایین هم هست. البته خوشبختانه واردات کوکایین در کشور ما زیاد نبوده اما چشم‌اندازهایی وجود دارد که ممکن است کوکایین از آفریقا به کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس بیاید و به مقدار بسیار نادر و محدود وارد کشور شود آن هم برای پارتی‌های شبانه.

قطعا کوکایین به پاتوق‌ها نمی‌رسد.
بله، اما اگر زمانی رفتار مصرف‌کننده در همان پاتوق حکایت از تمکن مالی او داشته باشد، موادفروش برای شارژ او دست به هر کاری می‌زند و حتی کوکایین هم می‌آورد. در واقع در پاتوق‌ها، معتادان، بیشتر تابع قوانینی هستند که فروشنده مواد تعیین می‌کند.
یعنی تفاوت معناداری در الگوی مصرف قشر مرفه و فقیر نداریم؟
در آخر خطی‌ها خیر. اما در اول خطی‌ها چرا. متمولان شمال شهری، اغلب از مواد محرک و ریتالین و قرص‌های رنگارنگ استفاده می‌کنند و فقرا، بیشتر می‌روند سراغ تریاک و هرویین. البته این در آغاز اعتیاد است اما وقتی به آخر خط می‌رسند، دایم بین این مواد نوسان دارند. خارج از کلانشهر تهران و در استان‌ها، تغییر الگوی مصرف ناشی از دسترسی است. دسترسی به مرز در کرمان یا هرمزگان آسان است و دسترسی به تریاک و هرویینی که از افغانستان می‌آید آسان‌تر است و احتمالا قیمت تریاک و هرویین در آنجا نسبت به تهران بسیار کمتر و حدود نصف خواهد بود. پس آنها ترجیح می‌دهند روی هرویین و تریاک بمانند مگر اینکه موادفروش، آمفتامین را به قیمت بسیار نازل و کمتر از قیمتی که وابستگی آنهاست وارد بازار کند که الگوی مصرف را تغییر دهد. مواد از سیستان و بلوچستان به گلوگاه‌های کرمان و فارس می‌رسد. بنابراین، الگوی مصرف شرق و جنوب مانند هم است. اما رسیدن هرویین به تهران خیلی سخت‌تر است و شاید به همین علت، هرویین در تهران گران‌تر است.
حدود سه سال قبل گزارش‌هایی از تزریق شیشه داشتیم و امروز گزارش‌هایی از تزریق هرویین داریم. گزارش‌های شما چه اتفاقاتی را تایید یا رد می‌کند؟
گزارش‌های ما موید این است که تزریق هرویین مانند سابق اتفاق می‌افتد گرچه ممکن است کمتر شده باشد اما هست. البته رفتارهای مخاطره‌آمیز مثل تزریق با سرنگ مشترک به دلیل مداخلات کاهش آسیب و آموزش‌هایی که ارایه کردیم، کاهش یافته. گرچه تزریق شیشه خطر بسیار جدی است اما هیچ گزارش یا آمار معناداری مبنی بر تغییر رفتار مصرف شیشه از استنشاقی و کشیدنی به سمت تزریق نداریم. اما یک اخطار جدی است به مصرف‌کنندگانی که در صورت تزریق شیشه، به خصوص با ناخالصی‌های موجود در شیشه، به سرعت به آخر خط می‌رسند و مرگ‌شان بسیار زودرس‌تر می‌شود. تحلیل‌های انجام شده حکایت از تزریق شیشه ندارد گرچه انکار نمی‌کنم که ممکن است یک مصرف‌کننده به ندرت شیشه تزریق کند اما تغییر الگوی مصرف در سوق به سمت تزریق هنوز وجود ندارد که اگر این اتفاق بیفتد بسیار بسیار نگران‌کننده است که علاوه بر آخر خطی شدن زودرس و مرگ ناگهانی، با توجه به مختل شدن سریع قضاوت‌ها، مهارهای رفتاری‌شان هم برداشته می‌شود و تزریق مشترک با سرنگ آلوده، علاوه بر رفتارهای مخاطره آمیز جنسی ما را با پدیده جدید گسترش شدید ایدز در معتادان به شیشه از طریق تزریق و رفتارهای مخاطره آمیز جنسی مواجه می‌کند.
پیش‌بینی‌تان از الگوی مصرف و نوع مصرف برای پنج سال آینده چیست؟
آینده‌نگری یا آینده‌پژوهی در زمینه اعتیاد در کشور بسیار کم است و این یکی از حلقه‌های مفقوده است که باید حتما راجع به آن فکر شود. اما مطالعات دنیا حکایت از آن دارد که معتادان بیش از ۵ الی ١٠ سال روی یک ماده نمی‌مانند و این رفتار، دایم در حال تغییر است. و قاچاقچیان از همین تغییر رفتار و الگوی مصرف برای ورود مواد جدید استفاده می‌کنند که حتی اگر مواد جدیدی نداشته باشند، همان مواد قدیمی را با اسم و رنگ و شکل جدید وارد بازار می‌کنند. پیش بینی من برای پنج سال آینده این است که مواجهه زیادی با نسل جدید روانگردان‌ها NPS که امروز در شرق آسیا و بعضی کشورهای اروپایی شیوع دارد نخواهیم داشت چون پیش‌سازهای آنها به دشواری وارد کشور ما می‌شود و سنتز و تولیدشان هم به آسانی سنتز و تولید شیشه نیست. معتادان هم با این مواد آشنایی زیادی ندارند. من نگران همه‌گیری این مواد در ایران نیستم. هیچ حضور ذهنی ندارم که مواد جدیدتر از چه نوعی خواهد بود اما در دنیا هم گفته می‌شود که مواد جدید از گروه محرک‌هاست با تاثیر تحریکی و لذت‌بخشی بیشتر و سریع‌تر. منکر نمی‌شوم که شاید بعضی معتادان ما به سمت مواد جدیدتر هم بروند اما تغییر الگوی مصرف‌شان مثل پنج سال گذشته و به این شدت نخواهد بود. انتظار داریم که اگر مداخلات‌مان کافی باشد و همه‌گیری داشته باشد، حداکثر، ۵ تا ١٠ درصد معتادان‌مان به سمت مواد جدیدتر بروند. اما برای پیشگیری از تغییر الگوی مصرف ناگهانی و اینکه ۵ سال آینده، با وضعی مثل امروز که ٢۶ درصد معتادان‌مان مصرف‌کننده مواد صنعتی شده‌اند مواجه نشویم هم، باید مصرف مواد را در دایره مواد سنتی مدیریت کنیم و با افزایش قیمت مواد صنعتی و افزایش ضریب ریسک تولید آنها، معتادان را به سمت مواد سنتی سوق دهیم و آنها را به سمت درمان‌های جایگزین هدایت کنیم که اعتقاد دارم متادون و بوپرونورفین و شربت تریاک بسیار تاثیرگذار است. متاسفانه پوشش خدمات پیشگیرانه در کشور با وجود تنوع زیاد خدمات پیشگیری، اما چه در گروه‌های آموزشی و چه در خانه و محیط کار و فضای مجازی پایین است. پوشش خدمات پیشگیرانه‌مان در مدارس باید بیش از ۵٠ و تا ٧٠ درصد باشد. امروز کمتر از ١٠ درصد و حدود هشت درصد است. در محیط‌های کاری هم همین طور.
این تاکید وجود دارد که فقط ٢٠ درصد معتادان، بعد از درمان روی بهبودی می‌مانند و ٨٠ درصد، به اعتیاد بازمی‌گردند. فکر می‌کنید تعداد معتادان بهبودیافته افزایش یابد؟
ماندن بر پاکی در مدل‌های پرهیزمدار، بسته به عوامل مختلفی است و مهم‌ترین عامل ، خدمات پس از خروج از مرکز است. حرفه‌آموزی، اشتغال، حمایت اجتماعی و خانوادگی و مداخلات روانشناسی می‌تواند موفقیت در ادامه بهبودی را افزایش دهد. در کشورهایی که تمام این شرایط بعد از خروج بیمار از مرکز فراهم شده، موفقیت حدود ۴٠ درصد است و در کشور ما حدود ١۵ الی ٢٠ درصد است که البته ٢٠ درصد، رقم خوش‌بینانه است. سال گذشته موفق شدیم حدود دوهزار معتاد بهبودیافته را در مراکز ماده ١۵ و ١۶ تحت آموزش مهارتی قرار دهیم و ضمن اعطای گواهی مهارت، کارفرمایانی که آنها را به کار بگیرند برای دریافت وام بدون بهره یا با بهره چهار درصد به بانک مهر رضا و بانک‌های عامل معرفی شوند که قطعا میزان عود در این بهبودیافتگان کمتر خواهد بود. اعتیاد، مانند سرطانی می‌ماند که دایم شیمی‌درمانی می‌کنیم و بعد از مدتی، متاستاز در بخش دیگری از بدن خودش را نشان می‌دهد. اعتیاد یک بیماری مرتبط با عوامل جسمی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. در مقابل این بیماری باید صبر و حوصله داشته باشیم. همان‌طور که یک مبتلای فشار خون را با تبر نمی‌زنیم و به او پرهیز غذایی می‌دهیم، باید بدانیم که اگر معتاد تزریقی آخر خطی با عودهای مکرر یک یا دو یا سه سال روی برنامه متادون ماند، یک موفقیت بزرگ اتفاق افتاده است. ما از یک فرد سالم انتظار نداریم که زخمش ظرف دو هفته خوب شود. چرا انتظار داریم زخم بسیار عمیق اعتیاد ظرف دو هفته بهبود پیدا کند؟ فکر می‌کنم قضاوت ما دچار اشکال است و باید در قضاوت و دانسته‌ها و معلومات خودمان راجع به اعتیاد تجدیدنظر کنیم. درباره این بیماری مزمن عود‌کننده که از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته بسیار پیش پا افتاده است که فکر کنیم می‌توانیم ظرف مدت ۵ یا ١٠ سال میزان شیوعش را به صفر برسانیم. ریشه‌کنی اعتیاد که امروز در دنیا کاملا منتفی است و اگر فردی بگوید که می‌خواهد مواد مخدر را ریشه‌کن کند به او به عنوان فردی که کارشناس نیست و موضوع را نمی‌فهمد نگاه می‌کنند .
در دهه ٨٠ که مسوولیت بهداشت سازمان زندان‌ها را بر عهده داشتید درباره ورود سالانه ١۶٠ هزار نفر به چرخه اعتیاد هشدار می‌دادید. امروز شیوع چقدر است؟
جای خوشحالی است که در سنوات گذشته، شیوع چندان افزایش نیافته و از یک میلیون و ٢٠٠ هزار معتاد، رسیدیم به یک میلیون و ٣٢۵ هزار نفر. نگرانی بسیار جدی ما افزایش اعتیاد تزریقی بود که با درمان متادون و مداخلات کاهش آسیب، نرخ اعتیاد تزریقی هم افزایش شدید نداشت. اما اتفاق نگران‌کننده دیگر، تغییر الگوی مصرف به سمت مواد صناعی بود. در چند سال آینده هم چندان نگران نیستیم که تعداد معتادان‌مان روند صعودی داشته باشد مشروط بر آنکه برنامه‌های پیشگیری و درمان و کاهش آسیب را نهادینه و اجرا کنیم.
ممکن است سالانه همچنان ١۶٠ هزار نفر وارد عرصه اعتیاد شوند؟
خیر. کمتر خواهد بود. اگر این عدد ثابت بود تا امروز باید جمعیت معتادان‌مان دو برابر می‌شد.
اما سالانه ٧٠٠ الی ٨٠٠ هزار نفر وارد درمان اعتیاد می‌شوند و اگر ٢٠ درصد هم روی درمان بمانند، رقم ورود با تعداد بهبودیافتگان تقریبا سر به سر می‌شود.
سربه‌سر می‌شود ولی من فکر می‌کنم تعداد ورود کمتر از ١۶٠ هزار نفر باشد. نگرانی جدی ما تغییر الگوی مصرف است اگر با همین روند ادامه یابد و نتوانیم با مداخلات هوشمندانه مانع این تغییر شویم. مداخلات هوشمندانه به معنی انکار موضوع یا دستگیری مصرف‌کنندگان شیشه نیست. بلکه باید فضا را طوری فراهم کنیم که از مصرف شیشه به سمت مصرف مواد سنتی بروند و رابطه معتاد را با قاچاقچی قطع کنیم و او را تحت کنترل با درمان نگهدارنده قرار دهیم و میزان داروی نگهدارنده هم به تدریج کاهش یابد تا فرد، به طور کامل بازگیری شود. البته در مورد تعداد معدودی که مراکز تولید انکفالین (مخدرهای طبیعی بدن که به عنوان آرام‌بخش‌های طبیعی بدن کار می‌کند) و اندورفین (مسکن‌های طبیعی بدن و اثر اصلی آنها تسکین درد است) مغزشان از بین رفته ممکن است ضرورت داشته باشد که مادام‌العمر تحت پوشش درمان نگهدارنده با متادون باشند.
در دهه ٨٠ وقتی برنامه‌های کاهش آسیب اعتیاد آغاز شد، مصرف‌کنندگانی داشتیم که هشدارهای تیم‌های سیار خدمات کاهش آسیب را در مورد استفاده از سرنگ یک‌بار مصرف می‌پذیرفتند. یادم هست که در پاتوق‌ها سرنگ‌های‌شان را در درز دیوارها یا زیر خاک پنهان می‌کردند. به نظر می‌رسد نسل جدید معتادان‌مان بی‌پرواتر شده‌اند و شاید کم‌توجه‌تر. حتی تحصیلکرده‌هایشان هم توصیه‌ها را نادیده می‌گیرند. و امروز وزارت بهداشت از بابت تمام این اتفاقات بسیار نگران است.
رفتارهای مخاطره‌آمیز حتی در افراد تحصیلکرده منبعث از این است که هرویین و آمفتامین مصرف می‌کنند و با مصرف آمفتامین، قضاوت‌شان مختل می‌شود. نگرانی وزارت بهداشت کاملا بجاست. ما نسل بی‌پرواتری داریم که هم الگوها و ارزش‌های‌شان تغییر کرده و هم این مواد محرک، مهارهای رفتارشان را از بین برده است. باید نگران باشیم اما باید حضور و احتیاطات‌مان را افزایش دهیم. وقتی هشدارها تا این حد شدید است یعنی مداخلات ما ناکافی است. گرچه از حیطه بالادستی وزارت بهداشت هم نگرانی‌هایی داریم چون نگاه‌شان در سطوح بالاتر به کلینیک درمان اعتیاد مساعد نیست و بعضا زمزمه‌هایی می‌شنویم که به دنبال تعطیلی مراکز و ادغام پزشکان در طرح تحول سلامت هستند. این نگاه به درمان اعتیاد، مبارزه را با چالش جدی روبه‌رو می‌کند و تهدید بسیار جدی این است که جلب‌توجه و اعتماد یک معتاد برای مراجعه به مرکز درمانی چندان راحت نیست. آنها در پی خدمت مداوم هستند. اگر این خدمت در کلینیک‌های درمان نباشد کجاست؟ سر آن کوچه که موادفروش همیشه حضور دارد. من هشدار می‌دهم که با تعطیلی این مراکز، ما با سیل ۴٠٠ یا ۵٠٠ هزار معتادی روبه‌رو هستیم که دوباره به کف خیابان برمی‌گردند و چون با افزایش ناگهانی تقاضا، قیمت مواد به‌شدت افزایش می‌یابد، آنها موادی را که به دست بیاورند نمی‌کشند و نمی‌خورند بلکه تزریق می‌کنند و تریاک یا هرویین ناخالص تزریق می‌کنند و وقتی مداخلات کاهش آسیب برای ۵٠٠ هزار نفر فراهم نباشد، تزریق مشترک می‌کنند و اپیدمی بسیار بزرگی از اچ‌آی‌وی ایدز و بیماری‌های مهلک رخ می‌دهد.
این هشدار شماست و وزارت بهداشت و بهزیستی هم این هشدار را درک می‌کنند. اما چند وقت قبل یک مرکز کاهش آسیب اعتیاد در شیراز با اعتراض مردم تعطیل شد. دو سال قبل اولین مرکز کاهش آسیب اعتیاد تهران با اعتراض مردم تعطیل شد، شما هشدار می‌دهید اما تمام نهادها از این هشدارها تبعیت نمی‌کنند.
بخشی از اتفاق ناشی از کم کاری ما در دهه گذشته است. سال‌های ٧٩، ٨٠ و ٨١ که مداخلات کاهش آسیب را شروع کردیم، یک دوره آموزشی مدون برای دست‌اندرکاران مختلف در سراسر کشور برگزار شد که در این دوره آموزشی، قضات، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت، بهزیستی و معتمدان محلی شرکت می‌کردند. این آموزش‌ها که نهادینه شد همه مداخلات کاهش آسیب را پذیرفتند. اما آن نسلی که آن زمان آموزش دید، امروز در آن محل خدمت نمی‌کند. امروز نیازمند تبلیغات جدید و یارگیری جدید هستیم و باید به سراغ گروه‌های تاثیرگذار برویم و دوباره از صفر شروع کنیم. این کار تا حدی شروع شده اما سرعتش مانند دهه ٨٠ نیست. در دهه ٨٠ افراد پا به کار و درجه یکی در وزارت بهداشت و قوه قضاییه و سازمان زندان‌ها داشتیم که این افراد دست به دست هم دادند و اتفاق بزرگی افتاد که به عنوان بهترین تجربه در خاورمیانه و بعضا در دنیا مطرح است که حتی توسط سازمان بهداشت جهانی هم توصیه شده اما در همان توصیه تاکید کرده که باید تعهد ١٠ ساله‌ای نسبت به این برنامه ایجاد شود تا اثربخشی خود را نشان دهد. وقتی برنامه ظرف دو یا سه سال با شدت ایدز را کنترل کرد فکر کردیم معجزه ناگهانی رخ داده است. غافل از اینکه با کاهش اجرای برنامه و سوق دادن بودجه هایش به محل‌های دیگر و کمرنگ شدن خدمات، باز هم با این مشکلات مواجه می‌شویم.
و موج ایدز ناشی از اعتیاد تزریقی بازمی‌گردد.
بله و به همین دلیل، نگرانی وزارت بهداشت بجاست.
نگران نیستید معتاد شیشه که نمی‌خواهد الگوی مصرفش را تغییر دهد، دچار تغییر رفتار شود و رفتارهای خشونت‌آمیز در سطح جامعه افزایش پیدا کند؟ مثلا در یک مقطع زمانی با افزایش جرم و بزه، به خصوص از سمت کارتن‌خواب‌های مصرف‌کننده شیشه مواجه شویم؟
محدودیت دسترسی به شیشه عصبانیت آنی و چند روزه ایجاد می‌کند اما در نهایت، افراد به سمت تغییر الگوی مصرف می‌روند. برای تیم‌های سیار خدمات کاهش آسیب هم بهترین فرصت است که این افراد را شکار کنند و عواقب مصرف شیشه را به آنها هشدار داده و با یک بسته غذا، او را برای مراجعه به DIC ترغیب کنند. ما همه انسانیم. معتادان هم انسان هستند و هیچ فرقی با ما ندارند. در عین حال هیچ مطالعه علمی ثابت نکرده که محرومیت از آمفتامین به اندازه سرخوشی مصرف آن خشونت زاست. خماری ممکن است عوارض و عصبانیت ایجاد کند اما من چندان اعتقاد ندارم که این عصبانیت باعث خدشه‌دار شدن امنیت عمومی می‌شود.
در بررسی‌های شما الگوی مصرف زنان و کودکان چه تفکیکی دارد؟
یکی از گروه‌هایی که بسیار نگران‌شان هستیم زنان هستند که خیلی زودتر از مردان تحت تاثیر تبلیغات اغوا‌کننده قرار می‌گیرند به خصوص وقتی صحبت از زیبایی و تناسب اندام و افزایش تمرکز و افزایش توجه در میان باشد. چنانکه تعداد معتادان زن، هفت سال قبل که یک میلیون و ٢٠٠ هزار معتاد داشتیم پنج درصد بود اما امروز از جمعیت یک میلیون و ٣٢۵ هزار نفری معتادان، ٩ درصد زن هستند. الگوی مصرف کودکان معمولا از الگوی خانواده تبعیت می‌کند. با تعداد بسیار محدود از کودکان مواجه هستیم که به علت اعتیاد مادر به تریاک یا هرویین، نوزاد معتاد به دنیا آمده که در این زمینه، پروتکل درمان زنان معتاد و نوزادان
متولد شده از این مادران را اجرا می‌کنیم. به اداره کل درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر ابلاغ کردم که در تهران، حداقل پنج مرکز درمان سرپایی برای ارایه خدمات به زنان و کودکان معتاد ایجاد شود. اگرچه ارجاع آنها به سایر مراکز درمانی در استان تهران هم ساده است اما بردن زنان و کودکان کم‌سن در جمع مردان معتاد، زیبنده نیست و تبعات دارد.
با نگرانی‌های وزارت بهداشت فکر می‌کنید زمینه برای ایجاد اتاق‌های امن تزریق فراهم است؟
اتاق امن تزریق، یک راهکار آخر خط است. با توجه به فعالیت موبایل سنترها و تیم‌های سیار خدمات کاهش آسیب که سرنگ استریل به معتادان می‌دهند و آنها هم با داشتن سرنگ تمیز، تزریق غیرمشترک دارند، نیازی به چنین مکانی نیست. با شرایطی که امروز پاتوق‌های‌مان دارد و معتادان در سطح شهر پخش شده‌اند، اتاق امن تزریق را کجا بگذاریم؟ میدان انقلاب که از سراسر شهر تهران بیایند آنجا تزریق امن انجام دهند؟ به نظر من در حال حاضر چنین اقدامی ضرورت ندارد و بیشتر، یک مد یا تبعیت از مدرنیته است. ضرورت این است که خدمت ارزان با بیشترین اقلام، با حداکثر ایمنی و حداقل قیمت و در دسترس به معتاد ارایه شود که این خدمت هم از طریق موبایل‌سنترها و تیم‌های سیار خدمات کاهش آسیب قابل ارایه است و نه از طریق اتاق امن تزریق. اما مطمئن باشید، اگر زمانی ضرورت وجود چنین مکانی ایجاد شود مسوولان در این زمینه شکی نخواهند کرد. در این آشفته بازاری که ما نیازهای فراوان داریم، اتاق امن تزریق یک نیاز آنی و دارای اولویت نیست.

نمایش بیشتر
رسانه تاب آوری ایران رسانه تاب آوری ایران
دکمه بازگشت به بالا