مددکاری اجتماعی در نظام آموزشی
تحلیل جامع نقشها، مداخلات و اثربخشی رویکردهای سیستمی در مدارس
مقدمه و چارچوب مفهومی
مددکاری اجتماعی در مدارس (School Social Work) یک حوزه تخصصی و حیاتی در نظام آموزشی مدرن محسوب میشود که هدف اصلی آن تقویت عملکرد روانی-اجتماعی دانشآموزان به منظور حمایت از موفقیت تحصیلی و رفاه کلی آنها است [۱].
این خدمات، که به مجموعه گستردهای از پشتیبانیهای ارائه شده توسط مددکاران اجتماعی متخصص به دانشآموزان، خانوادهها و کارکنان مدرسه اطلاق میشود، نقشی بنیادین در پشتیبانی از موفقیتهای تحصیلی و اجتماعی دانشآموزان ایفا میکند [۲].
تعریف مددکاری اجتماعی مدرسه: ضرورت تاریخی و جایگاه کنونی
مددکاران اجتماعی در محیط مدرسه به عنوان متخصصانی عمل میکنند که نیازها، مشکلات و چالشهای دانشآموزان را شناسایی کرده و به آنها در حل مسائل کمک مینمایند [۲]. این حرفه به طور خاص بر بهبود سلامت روانی و اجتماعی دانشآموزان تمرکز دارد و آنها را توانمند میسازد تا با چالشهای فردی و تحصیلی خود مقابله کنند [۱].
تحولات تاریخی نشان میدهد که نقش مددکاری اجتماعی مدارس از زمان پیدایش آن در اوایل قرن بیستم، دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است [۱]. در ابتدا، تمرکز عمده بر روی مدیریت پروندههای فردی دانشآموزان بود، اما این رویکرد به مرور گسترش یافت تا یک رویکرد مشارکتیتر شامل خانوادهها و جوامع را نیز در بر بگیرد [۱].
این گذار پارادایمی حاکی از این واقعیت است که موفقیت تحصیلی یک دانشآموز صرفاً در گرو تواناییهای شناختی او نیست، بلکه بهشدت تحت تأثیر عوامل روانی-اجتماعی و محیطی است که فراتر از محیط صرف کلاس درس قرار دارند.
بنابراین، مددکار اجتماعی به یک “عامل تغییر سیستمی” تبدیل شده است که بر اهمیت روزافزون سلامت روان در موسسات آموزشی تأکید میکند [۱].
تبیین دیدگاه سیستمی در مددکاری مدرسه
مددکاران اجتماعی مدرسه به عنوان یک “پُل” حیاتی بین مدرسه، خانه، و جامعه عمل میکنند [۱]. این متخصصان با تکیه بر دیدگاه سیستمی، به طیف گستردهای از چالشهایی که بر یادگیری و رفاه دانشآموزان تأثیر میگذارند (از جمله مشکلات سلامت روان، مشکلات رفتاری، و سازگاریهای اجتماعی) رسیدگی میکنند [۱].
رویکرد سیستمی بر پایه این اصل استوار است که دانشآموزان و سازمانها به عنوان بخشی از سیستمهای بزرگتر دیده میشوند. لذا، تمرکز مددکار بر “عملکرد” و “روابط” درون و بین این سیستمها برای بهبود یادگیری دانشآموزان است [۲, ۳].
این تمرکز بر روابط سیستمی، به مددکاران این قابلیت را میدهد که موانع یادگیری را نه صرفاً در کاستیهای فردی دانشآموز، بلکه در نقصهای محیط آموزشی، مشکلات خانوادگی، یا کمبود منابع اجتماعی ریشهیابی کنند.
این رویکرد سیستمی همچنین نقش محوری در جهتدهی منابع (اعم از مالی، روانی و آموزشی) به سمت گروههای آسیبپذیر دارد، که این خود مستقیماً به کاهش نابرابریهای آموزشی کمک شایانی مینماید [۴]. در نتیجه، این متخصصان نقش خود را از یک ارائهدهنده خدمات بالینی صرف فراتر برده و به یک مروج عدالت اجتماعی در محیط آموزشی تبدیل میشوند.
اهداف پژوهش و نیاز به خدمات
نیاز به خدمات مددکاری اجتماعی در مدارس، بهویژه در عصر حاضر، غیرقابل انکار است. آمارها نشان میدهند که تقریباً ۱۸ تا ۲۰ درصد از دانشآموزان با چالشهای بهداشت روانی مواجه هستند که این مسائل میتواند عملکرد تحصیلی آنها را به شدت مختل سازد [۱].
این آمارها، اهمیت مددکاری اجتماعی در ارتقاء کیفیت آموزش و سلامت دانشآموزان را به عنوان یک نیاز ضروری در نظام آموزشی برجسته میسازد [۲, ۵]. این مقاله به بررسی جامع نقشها، مبانی نظری، اثربخشی مستند و چالشهای نهادی و اخلاقی در زمینه مددکاری اجتماعی مدرسه خواهد پرداخت.
مبانی نظری و الگوهای مداخله تخصصی
مددکاری اجتماعی مدرسه، برای رسیدگی مؤثر به مسائل پیچیده دانشآموزان و محیطهای آنها، بر پایههای نظری تثبیتشدهای استوار است.
رویکردهای نظری حاکم بر عملکرد مددکاران مدرسه
یکی از رویکردهای اصلی مورد استفاده، رویکرد مبتنی بر نقاط قوت (Strengths-Based Approach) است.
این رویکرد، دانشآموز و سیستمهای حمایتی او را با قابلیتها و پتانسیلهای درونی مشاهده میکند و تمرکز مداخلات را از عیبیابی و نقصنگری، به سمت توانمندسازی و تقویت منابع موجود تغییر میدهد [۲]. در عمل، مددکاران اجتماعی میدانند چگونه وارد اجتماع شوند تا خانواده و مدرسه را برای کسب نتایج بهتر توانمند سازند [۳].
در کنار این، مدل مدیریت مورد (Case Management) یکی از شیوههای محوری ارائه خدمات است [۶].
مدیریت مورد شامل فرایندی است که در آن مددکاران اجتماعی ابتدا نیازهای پیچیده افراد و خانوادههای آنها را ارزیابی میکنند و سپس به برنامهریزی، تنظیم، جستجو، و نظارت بر خدمات متناسب با نیازهای آنها از سوی سازمانهای مختلف اجتماعی یا مراقبتهای بهداشتی-درمانی میپردازند [۶].
این رویکرد، برای هماهنگ کردن مؤثر منابع و دستیابی به سلامت مطلوب، دسترسی به مراقبت، و کاربرد درست منابع حیاتی است [۶].
مدلهای تخصصی عملیاتی و لزوم پژوهش بومی
در سطح تخصصیتر مداخلات، مدلهایی مانند الگوی وظیفهمداری (Task-Centered Model) مطرح هستند. این مدل یک رویکرد مراجعمحور است که در آن مددکار اجتماعی نقش تسهیلگر را ایفا میکند نه درمانگر ۷. الگوی وظیفهمداری در ابتدا برای کار فردی طرحریزی شد اما کاربست گروهی آن نیز مورد پژوهش قرار گرفته است (مانند مداخلات برای کودکان کار)۷.
اگرچه این مدل بیش از ۴۰ سال تجربه و تحقیق در سطح بینالمللی برای اثبات اثربخشی خود دارد و برای افراد، زوجین، خانوادهها و گروهها قابل استفاده است ۷، پژوهشها نشان میدهند که الگوی وظیفهمداری در هیچکدام از سطوح مداخلاتی خود در ایران به صورت علمی مورد مطالعه و پژوهش قرار نگرفته است۷
. این امر نشاندهنده یک گسست روششناختی قابل توجه میان تئوریهای جهانی مددکاری اجتماعی و کاربست بومی و ارزیابی اثربخشی آنها در نظام آموزشی کشور است.
برای تضمین کارایی مداخلات، نظام آموزشی نیازمند اولویتبندی پژوهشهایی است که اثربخشی و امکان بومیسازی این مدلها را در سطوح فردی و گروهی برای گروههای هدف متفاوت (مانند دانشآموزان یا والدین) بسنجد ۷.
نقشها، وظایف و طیف خدمات مددکاران اجتماعی مدرسه
مددکاران اجتماعی در مدارس، طیف وسیعی از وظایف را در سه سطح اصلی مداخله (خرد، میانی، و کلان) به انجام میرسانند که به طور جامع، سلامت روانی و موفقیت تحصیلی دانشآموزان را هدف قرار میدهد.
سطح خرد (Micro Level): تمرکز بر دانشآموزان
در سطح فردی و گروهی، مددکاران اصلیترین خدمات حمایتی و درمانی را ارائه میدهند. وظایف در این سطح شامل موارد زیر است:
- مشاوره فردی و گروهی: ارائه مشاوره به دانشآموزانی که با چالشهای عاطفی، رفتاری، یا سازگاری روبرو هستند [۱]. این خدمات شامل پاسخگویی به شرایط اضطراری و ارائه حمایت فوری از دانشآموزان مضطر در قالب مداخله در بحران است [۱, ۳].
- تقویت مهارتهای مقابلهای و پیشگیرانه: مددکاران با برگزاری کارگاههای تخصصی در زمینه مهارتهای زندگی، مدیریت احساسات و حل مسئله، تواناییهای مقابلهای دانشآموزان را تقویت میکنند تا آنها برای مواجهه با تنشهای آینده آماده شوند [۴].
- ارزیابی و غربالگری: انجام ارزیابیهای روانی-اجتماعی برای شناسایی دقیق نیازهای دانشآموزان و تدوین طرحهای مداخلهای متناسب [۱]. این ارزیابیها ممکن است شامل غربالگری افسردگی، خودکشی، و احتمال خشونت باشد [۳].
سطح میانی (Mezzo Level): همکاری با خانواده و کادر آموزشی
در این سطح، مددکار اجتماعی به عنوان واسطه عمل کرده و محیط نزدیک دانشآموز را برای حمایت بهتر آماده میسازد:
- ایجاد ارتباط بین خانه و مدرسه: مددکاران به عنوان پل ارتباطی بین دانشآموز، خانواده و کادر آموزشی عمل میکنند [۲]. آنها با برقراری ارتباط مستمر میان مدرسه و خانه، تلاش میکنند تا والدین و کادر آموزشی را برای کسب نتایج بهتر تحصیلی و روانی توانمند سازند [۳].
- رسیدگی به مشکلات خانوادگی: مددکاران موظفند مشکلات خانوادگی، آسیبهای خانوادگی، و مواردی نظیر سوء آزار و غفلت را که بر رفتار دانشآموز تأثیر منفی میگذارند، شناسایی کنند ۳. این مسائل شامل عواملی است که زیربنای شخصیت نوجوانان را میسازند و میتواند منجر به مشکلاتی نظیر قطع رابطه والدین با نوجوانان شود [۸].
- مشاوره و توانمندسازی کادر آموزشی: ارائه مشاوره به معلمان و مدیران برای کمک به آنها در شناسایی مسائل مربوط به سلامت روان که مانع موفقیت دانشآموز میشوند [۳, ۹]. این اقدامات به ایجاد یک محیط حمایتی در مدرسه کمک میکند که دانشآموزان در آن احساس امنیت و اعتماد کنند [۴].
سطح کلان (Macro Level): مداخله سیستمی و وکالت
در بالاترین سطح، مددکاران به تغییرات ساختاری و سیاستگذاریهای محیط مدرسه و جامعه میپردازند:
- وکالت و دفاع از حقوق: مددکاران برای دفاع از حقوق دانشآموزان و تضمین دسترسی آنها به منابع لازم در مدرسه و جامعه تلاش میکنند [۱]. این اقدامات شامل شناسایی موانع سیستمی یادگیری و مشکلات محیط مدرسه (مانند بی خانمانی یا نیازهای اساسی همچون تغذیه، پوشاک، مسکن، و مراقبتهای بهداشتی) است [۳].
- ارجاع به نهادهای بیرونی و همکاری اجتماعی: در مواردی که نیازهای دانشآموز فراتر از ظرفیتهای مدرسه است، مددکاران به نهادهای تخصصی بیرونی مانند مراجع قضایی، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، سازمان پزشکی قانونی، کمیته امداد و سایر سازمانهای حمایتی ارجاع میدهند [۱۰]. به ویژه در موارد کودکآزاری، ثبت دقیق اطلاعات برای ارزیابی جامع و ارائه گزارش به مراجع قانونی یک وظیفه حیاتی و تأثیرگذار است [۱۰].
جدول ۱: طبقات وظایف مددکاران اجتماعی مدرسه بر اساس سطوح سهگانه مداخله
سطح مداخله | تمرکز اصلی | فعالیتهای عملیاتی کلیدی | تأثیر مورد انتظار |
خرد (Micro) | دانشآموز (فردی/گروهی) | مشاوره فردی و گروهی، مداخله در بحران، آموزش مهارتهای زندگی، غربالگری افسردگی/خودکشی/خشونت. | بهبود عملکرد عاطفی و رفتاری، تقویت مهارتهای مقابلهای. |
میانی (Mezzo) | خانواده و ارتباطات بینسازمانی | ارزیابی روانی-اجتماعی خانواده، همکاری با معلمان، مشاوره با والدین، کاربرد سیستم ارجاع (Referral). | ایجاد محیط حمایتی یکپارچه (خانه و مدرسه)، حل مشکلات خانوادگی مؤثر بر تحصیل. |
کلان (Macro) | سیاستها، منابع، و ساختار مدرسه/جامعه | وکالت حقوقی دانشآموز، شناسایی موانع سیستمی یادگیری، هدایت منابع به گروههای آسیبپذیر، مشارکت مدرسه و جامعه. | کاهش نابرابریهای آموزشی، جلوگیری از ترک تحصیل، بهبود کیفیت محیط آموزشی. |
اثربخشی خدمات مددکاری اجتماعی: یافتههای پژوهشی و نتایج کمی
پژوهشهای انجام شده، اثربخشی قاطع خدمات مددکاری اجتماعی و مشاورهای در محیطهای آموزشی را تأیید میکنند. این خدمات نه تنها بر سلامت روان دانشآموزان تأثیر میگذارند، بلکه مستقیماً منجر به بهبود نتایج آموزشی میشوند.
تأثیر بر سلامت روانی و عاطفی دانشآموزان
نتایج تحقیقات نشان میدهد که ارائه خدمات مشاورهای و مددکاری اجتماعی در مدارس، بهطور مستقیم منجر به کاهش استرس و بهبود مهارتهای اجتماعی دانشآموزان میشود ۱۱.
این کاهش در موانع روانی، از طریق رسیدگی به مسائلی مانند مدیریت رفتار، حل تعارض، و مدیریت خشم تسهیل میگردد [۳]. علاوه بر این، خدمات مددکاری با ایجاد یک محیط یادگیری امنتر و حمایتکنندهتر، بر رفاه کلی دانشآموزان اثر مثبت میگذارند ۱۱.
مددکاران اجتماعی با کاهش موانع روانی، عاطفی، و جسمانی [۳]، اطمینان حاصل میکنند که دانشآموز از لحاظ روانی برای فرآیند یادگیری آماده است [۲].
این رابطه علی ثابت میکند که مددکاری اجتماعی نباید صرفاً به عنوان یک واکنش درمانی پس از بروز مشکل تلقی شود، بلکه یک اقدام پیشگیرانه آموزشی است که آمادگی شناختی و عاطفی دانشآموز را برای جذب محتوای درسی تضمین میکند.
تأثیر بر پیشرفت و انگیزه تحصیلی
یکی از مهمترین یافتههای پژوهشی، ارتباط مستقیم خدمات مددکاری با نتایج تحصیلی است. خدمات مشاورهای و مددکاری اجتماعی موجب افزایش انگیزه تحصیلی و ارتقای عملکرد تحصیلی دانشآموزان میشود ۱۱.
این یافتهها، بر ضرورت گسترش این خدمات در مدارس، بهویژه در مقاطع ابتدایی، تأکید دارند ۱۱.
در واقع، ارتقای عملکرد تحصیلی یک پیامد غیرمستقیم از بهبود وضعیت روانی و اجتماعی است. دانشآموزانی که با نیازهای اساسی (مانند مشکلات تغذیه، پوشاک، یا مسکن) یا آسیبهای خانوادگی درگیر هستند، نمیتوانند تمرکز لازم برای یادگیری مؤثر را داشته باشند [۳].
مددکار اجتماعی با رسیدگی به این نیازهای اساسی و حذف موانع غیرشناختی پیشرفت، به طور غیرمستقیم محیط را برای موفقیت تحصیلی آماده میکند، که نتیجه نهایی آن افزایش انگیزه و عملکرد است.
اهمیت تعاملات بینحرفهای و رویکرد تیمی
اثربخشی مددکاری اجتماعی در مدارس بهشدت وابسته به رویکرد تیمی و مشارکتی است. تعامل مستمر میان مددکاران اجتماعی، مشاوران، معلمان و والدین نقش موثری در حمایت یکپارچه از دانشآموزان و بهبود سلامت روانی آنها ایفا میکند ۱۱.
مددکاران به عنوان بخشی از تیم ارائه خدمات، با سایر متخصصین همکاری نزدیک دارند [۳]. این امر نشان میدهد که موفقیت در این حوزه به عملکرد یک فرد وابسته نیست، بلکه به یک ساختار سازمانی نیازمند است که در آن همکاری (Collaboration) بین تمامی ذینفعان، از جمله سازمانهای اجتماعی، الزامی باشد [۱].
این معماری حمایت اجتماعی، شبکه متراکمی را فراهم میکند که دانشآموزان حاشیهنشین یا دارای دسترسی محدود به خدمات بهداشت روان را نیز تحت پوشش قرار میدهد [۱].
جدول ۲: خلاصهای از یافتههای پژوهشی کلیدی در مورد اثربخشی خدمات مددکاری
شاخص بهبود | نتیجه/تأثیر کمی و کیفی | نقش مددکار اجتماعی | منابع مرتبط |
سلامت روان | کاهش استرس، بهبود عملکرد عاطفی و رفتاری، تقویت مهارتهای مقابلهای. | ارائه مشاوره (فردی/گروهی)، آموزش مهارتهای زندگی، مداخله در بحران. | ۴ |
عملکرد اجتماعی | بهبود مهارتهای اجتماعی، حل تعارض، مدیریت خشم، پذیرش بیشتر. | تسهیل روابط بین فردی، ایجاد محیط حمایتی، رسیدگی به مشکلات خانوادگی. | ۳ |
عملکرد تحصیلی | افزایش انگیزه، ارتقای عملکرد تحصیلی. | حذف موانع یادگیری (جسمانی، روانی، اجتماعی)، حمایت از نیازهای اساسی. | ۱۱ |
ملاحظات اخلاقی و چالشهای حرفهای در محیط مدرسه
فعالیت مددکاری اجتماعی در مدارس مستلزم پایبندی به اصول اخلاقی سختگیرانه است، بهویژه به دلیل مواجهه با جمعیت آسیبپذیر کودکان و نوجوانان. با این حال، اجرای این اصول در ساختار آموزشی با چالشهای نهادی و اخلاقی همراه است.
اصول اخلاقی بنیادین مددکاری
دو اصل محوری در مددکاری اجتماعی مدرسه عبارتند از:
۱. اصل پذیرش (Acceptance): این اصل ریشه در حرمت مقام انسانی دارد. مددکار متعهد است که مددجو را صرف نظر از وضعیت مالی، ظاهری یا پیشینهاش بپذیرد. کمکرسانی باید بر اساس وضعیت حال مددجو باشد، هرچند آگاهی از گذشته برای حل مشکلات ضروری است [۸].
۲. محرمانگی (Confidentiality): مددکار اجتماعی متعهد است که اطلاعات به دست آمده درباره شرکتکنندگان در پژوهش یا مددجویان را محرمانه تلقی کند [۱۲].
تعارض اخلاقی: محرمانگی در برابر گزارشدهی اجباری
مهمترین چالش اخلاقی در مددکاری اجتماعی مدرسه، تضاد میان اصل محرمانگی و وظیفه قانونی گزارشدهی اجباری (Mandatory Reporting) است.
مددکاران اجتماعی (بهویژه در مراکز خدماتی و درمانی) موظف به ثبت دقیق مشاهدات و مصاحبهها و ارائه گزارش کودکآزاری یا غفلت به مراجع قانونی، به ویژه مرجع قضایی، بهزیستی و نیروی انتظامی هستند [۱۰].
این گزارشها میتوانند در سرنوشت کودک و مورد حمایت واقع شدن وی توسط قانون بسیار تأثیرگذار باشند [۱۰].
در این شرایط، وظیفه قانونی حفظ امنیت و سلامت کودک بر تعهد حرفهای محرمانگی ارجحیت مییابد. این تضاد یک ناهنجاری حرفهای را در مرز قانون ایجاد میکند.
برای مدیریت این وضعیت، مددکار باید شفافیت کامل را در ابتدای رابطه حرفهای با دانشآموز و خانواده در مورد حدود محرمانگی و شرایط شکستن آن (مانند خطر آسیب به خود یا دیگران) ایجاد کند تا اعتماد تا حد امکان حفظ شود، حتی زمانی که ارجاع اجباری به نهادهای بیرونی ضرورت مییابد.
چالشهای ساختاری و نهادی در نظام آموزشی ایران
با وجود شواهد مستند در مورد اثربخشی خدمات مددکاری اجتماعی، این حرفه در ساختار رسمی وزارت آموزش و پرورش با موانع جدی روبرو است:
- ضعف جایگاه نهادی: چالشهای مددکاری اجتماعی در ایران ریشه در عدم تعامل مناسب میان سه حوزه سیستم آموزشی، سیستم صنفی، و نگاه حاکمیتی و مدیریتی دارد [۱۳].
- خلاء استخدام تخصصی: با وجود توصیههای پژوهشی مبنی بر ضرورت استخدام مددکاران اجتماعی متخصص برای فراهم کردن بستر فعالیت و مداخله علمی در مدارس ۷، ساختار وزارت آموزش و پرورش فاقد آییننامه رسمی و الزامآور برای استخدام گسترده این متخصصان در مدارس عمومی است (برخلاف سازمان آموزش و پرورش استثنایی که مسئولیت مددکاری را دارد) ۱۴`.
- گمنامی در سیاستگذاری: مددکاران اجتماعی نه تنها در حوزه سیاستگذاریهای کلان گمنام هستند، بلکه در اشغال پستهای سازمانی مربوط به مددکاری اجتماعی نیز با محدودیت مواجه هستند [۱۳]. این عدم همراستایی بین یافتههای پژوهشی قوی در مورد اثربخشی مددکاری اجتماعی ۱۱ و فقدان زیرساختهای نهادی برای استخدام، نشان میدهد که تصمیمگیرندگان هنوز این حرفه را به عنوان یک نیاز ضروری و سازمانی برای کل نظام آموزشی نپذیرفتهاند، و کاربست آن عمدتاً به تلاشهای مقطعی یا حوزههای تخصصی محدود مانده است.
نتیجهگیری، بحث و توصیههای سیاستی
مددکاری اجتماعی در مدارس به عنوان یک رشته تخصصی، فراتر از ارائهدهنده خدمات درمانی صرف، عمل میکند؛ این حرفه به عنوان یک نیروی پیشگیرانه و سیستمی، سلامت روان و موفقیت تحصیلی دانشآموزان را به صورت همزمان ارتقا میدهد. رویکرد سیستمی که مددکاران را به عنوان پُلی میان دانشآموز، خانواده و جامعه معرفی میکند، عامل اصلی موفقیت در کاهش موانع یادگیری و افزایش انگیزه تحصیلی است [۲, ۱۱].
ارائه خدمات مددکاری منجر به نتایج مثبت و قابل اندازهگیری شده است که شامل کاهش استرس و بهبود مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی میشود ۱۱. با این حال، این حرفه با چالشهای اخلاقی (مانند تعارض محرمانگی و گزارشدهی اجباری در موارد کودکآزاری) و همچنین موانع نهادی و ساختاری جدی در نظام آموزشی مواجه است که مانع از اجرای گسترده و تخصصی این خدمات میشود [۷, ۱۳].
توصیههای سیاستی برای وزارت آموزش و پرورش
بر اساس تحلیل جامع از نقشها، اثربخشی، و چالشهای موجود، توصیههای سیاستی زیر برای تقویت جایگاه مددکاری اجتماعی در نظام آموزشی ارائه میشود:
- نهادینهسازی جایگاه حرفهای: اتخاذ تصمیمات سیاستی قاطع مبنی بر استخدام اجباری و گسترده مددکاران اجتماعی متخصص (با مدارک تخصصی مرتبط) در تمامی سطوح مدارس عمومی، به ویژه در مقاطع ابتدایی، به منظور فراهم کردن بستر مناسب برای فعالیتها و مداخلات علمی [۷, ۱۱].
- تدوین پروتکلهای اخلاقی-حقوقی استاندارد: ایجاد پروتکلهای شفاف و استاندارد برای مدیریت تعارض محرمانگی و وظیفه گزارشدهی اجباری (کودکآزاری). این پروتکلها باید تضمین کنند که مددکاران ضمن حفظ تعهدات اخلاقی، در جهت حمایت از امنیت کودک عمل نمایند [۱۰].
- تسهیل همکاری بینبخشی: ایجاد سازوکارهای رسمی و بودجهای برای تسهیل ارجاع مؤثر و همکاری سیستماتیک با سازمانهای خارج از حیطه آموزش و پرورش، نظیر سازمان بهزیستی و مراجع قضایی، برای ارائه خدمات جامع به دانشآموزان با نیازهای پیچیده.
مسیرهای پیشنهادی برای پژوهشهای آتی
با توجه به شکافهای موجود میان تئوری و عمل، پژوهشهای آتی باید بر حوزههای زیر متمرکز شوند:
- سنجش اثربخشی بومی: انجام مطالعات تطبیقی برای ارزیابی علمی اثربخشی مدلهای مداخلهای تثبیت شده جهانی (مانند الگوی وظیفهمداری) در محیطهای آموزشی ایران، در سطوح فردی، گروهی و خانوادگی ۷.
- تحقیق در مورد تأثیرات بلندمدت سیستمی: بررسی پیامدهای بلندمدت مداخلات سیستمی مددکاران اجتماعی بر شاخصهای کلیدی اجتماعی-آموزشی، نظیر کاهش نرخ ترک تحصیل، میزان خشونت مدرسهای، و آسیبهای اجتماعی در مقاطع متوسطه و بالاتر.
- بررسی موانع ساختاری: انجام تحقیقات کیفی برای شناسایی دقیق چگونگی غلبه بر چالشهای مدیریتی و ساختاری در نظام سیاستگذاری آموزشی به منظور تقویت جایگاه حرفهای و ساماندهی نظام مددکاری اجتماعی در کشور [۱۳].
منابع مورداستناد
- مددکاری اجتماعی در مدرسه | نقش مددکار اجتماعی مدرسه, زمان دسترسی: اکتبر ۱, ۲۰۲۵، https://iraniansocialworkers.ir
- اهمیت مددکاری اجتماعی در مدارس – سیویلیکا, زمان دسترسی: اکتبر ۱, ۲۰۲۵، https://civilica.com/note/10539/
- ﮐﺎرﺑﺴﺖ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﻣﺪدﮐﺎری اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮔﺮوﻫﯽ ﺑﺎ اﻟﮕﻮی وﻇﯿﻔﻪ ﻣﺪاری در ﮐﺎﻫﺶ ﮔﺮاﯾﺶ ﺑﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﭘﺮ ﺧﻄﺮ ﮐﻮدﮐﺎن ﮐﺎر, زمان دسترسی: اکتبر ۱, ۲۰۲۵، https://rjsw.atu.ac.ir/article_12419_65f0a1b0b90fa9b32f29d8f04e060abc.pdf
- مددکاری اجتماعی و چالش های آن – BLOGFA, زمان دسترسی: اکتبر ۱, ۲۰۲۵، https://zaerisw.blogfa.com/author/zaerisw?p=10
- بررسی تاثیر خدمات مشاوره ای و مددکاری اجتماعی بر سلامت روان و …, زمان دسترسی: اکتبر ۱, ۲۰۲۵، https://en.civilica.com/doc/2263856/
- مددکاری اجتماعی در سازمان آموزش و پرورش استثنایی مسئولیت مهمی دارد, زمان دسترسی: اکتبر ۱, ۲۰۲۵، https://socialwork.ir