بحث در مورد “زنان و مردان” در حوزههای روانی- اجتماعی، به شرطی که به جای تقویت کلیشهها، به درک عمیقتر تفاوتها، نیازها، و ارائه راهکارهای مؤثرتر کمک کند، نه تنها صحیح است، بلکه برای بهبود سلامت روان و رفاه کل جامعه ضروری است.
فهرست عناوین این مطلب
جنسیتی کردن موضوعات روانی اجتماعی: آیا درست است؟
وقتی صحبت از سلامت روان و حمایتهای اجتماعی میشود، گاهی اوقات موضوعات به صورت جنسیتی دستهبندی میشوند، مثل “تابآوری زنان” یا “مددکاری اجتماعی مردان”. این رویکرد چقدر صحیح است؟ آیا با اصول برابری جنسیتی در تضاد نیست؟ در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم.
چرا ممکن است جنسیتی کردن مفید باشد؟
جنسیتی کردن موضوعات روانی-اجتماعی به خودی خود بد نیست، بلکه میتواند کاملاً ضروری و هدفمند باشد. دلایل اصلی آن عبارتند از:
- تجربههای زیسته متفاوت: زنان و مردان به دلیل توریخچه زندگی، نقشهای اجتماعی، و انتظارات فرهنگی، تجربههای متفاوتی از زندگی و بحرانها دارند. این تفاوتها بر نحوه بروز مشکلات روانی و نیازهای حمایتی آنها تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، زنان ممکن است بیشتر در معرض خشونتهای جنسیتی باشند، در حالی که مردان ممکن است برای پنهان کردن احساسات خود تحت فشار بیشتری قرار گیرند.
- تأثیر کلیشههای جنسیتی: کلیشههای جنسیتی میتوانند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارند. برای مثال، کلیشه “زنان احساساتیاند” گاهی باعث تشخیص بیش از حد برخی اختلالات در آنها میشود، در حالی که کلیشه “مردان قویاند” میتواند مانع از جستجوی کمک برای مردان شود.
- دسترسی نابرابر به منابع: در بسیاری از جوامع، دسترسی به خدمات سلامت روان و حمایتهای اجتماعی برای زنان و مردان یکسان نیست. پرداختن به این تفاوتها میتواند به طراحی مداخلات مؤثرتر کمک کند.
- رویکرد حساس به جنسیت (Gender-Sensitive Approach): این رویکرد بر اهمیت درک این موضوع تأکید دارد که چگونه جنسیت (نه فقط جنس بیولوژیک، بلکه نقشهای اجتماعی و فرهنگی) بر نیازها و دسترسی افراد به مراقبتهای روانی-اجتماعی تأثیر میگذارد.
چالشها و خطرات جنسیتی کردن بیرویه
با این حال، جنسیتی کردن موضوعات اگر به درستی انجام نشود، میتواند مشکلساز باشد:
- تقویت کلیشههای مضر: اگر بدون تحلیل عمیق و تنها با هدف برجستهسازی ضعفها باشد، میتواند به تقویت کلیشههای قدیمی و نادرست (مانند “زنان ضعیفترند”) دامن بزند.
- نادیده گرفتن نیازهای عمومی: تمرکز بیش از حد بر یک جنس میتواند باعث شود که نیازهای مشترک و عمومی سلامت روان، که برای همه افراد صرف نظر از جنسیتشان وجود دارند، نادیده گرفته شوند.
- تنافی با برابری جنسیتی: هدف اصلی باید دستیابی به جامعهای باشد که در آن فرصتها و توانمندیها برای همه، زن و مرد، برابر باشد. اگر جنسیتی کردن به معنای برجسته کردن ضعف یک جنس باشد، با این هدف در تضاد است.
مثالهای کاربردی: آیا این عناوین صحیح هستند؟
- تابآوری زنان و مردان: بله، پرداختن به “تابآوری زنان و مردان” به صورت مجزا میتواند صحیح باشد. هدف در اینجا بررسی عوامل خاص مؤثر بر تابآوری و راهبردهای مقابلهای در هر یک از گروههاست. مثلاً، ممکن است زنان از حمایتهای اجتماعی بیشتری برای تابآوری استفاده کنند، در حالی که مردان به مهارتهای حل مسئله فردی بیشتر متکی باشند. این به معنای قویتر یا ضعیفتر بودن هیچکدام نیست.
- مددکاری اجتماعی زنان و مردان: این موضوع نیز کاملاً صحیح و ضروری است. مددکاران اجتماعی باید حساس به جنسیت باشند. برای مثال، یک زن قربانی خشونت خانگی به نوع خاصی از حمایت نیاز دارد که ممکن است با نیازهای یک مرد که با مسائل اعتیاد دست و پنجه نرم میکند، متفاوت باشد. درک این تفاوتها به ارائه خدمات مؤثرتر کمک میکند.
- حمایتهای روانی اجتماعی از زنان در بحرانها: همانطور که پیشتر هم اشاره شد، این عنوان صحیح است. تمرکز بر “زنان در بحرانها” به دلیل آسیبپذیریها و نیازهای خاص آنها در این شرایط (مانند افزایش خشونتهای جنسیتی، مسائل بهداشت باروری، و بار مسئولیتهای مراقبتی) بسیار مهم است. اما این بدان معنا نیست که مردان در بحرانها نیازی به حمایت ندارند.
نتیجهگیری: رویکردی متعادل و آگاهانه
جنسیتی کردن موضوعات روانی-اجتماعی زمانی صحیح و مفید است که:
- هدفمند باشد: برای شناسایی نابرابریها و پاسخگویی به نیازهای خاص.
- مبتنی بر شواهد باشد: بر اساس تحقیقات و واقعیتهای موجود صورت گیرد.
- به توانمندیها نیز توجه کند: همزمان با آسیبپذیریها، نقاط قوت و تابآوری هر دو جنس را نیز در نظر بگیرد.
- فراگیر باشد: در نهایت به طراحی سیستمهای حمایتی کمک کند که برای همه افراد، فارغ از جنسیتشان، قابل دسترس و مؤثر باشد.
در مجموع، بحث در مورد “زنان و مردان” در حوزههای روانی- اجتماعی، به شرطی که به جای تقویت کلیشهها، به درک عمیقتر تفاوتها، نیازها، و ارائه راهکارهای مؤثرتر کمک کند، نه تنها صحیح است، بلکه برای بهبود سلامت روان و رفاه کل جامعه ضروری است.
