ارائه خدمات اورژانس اجتماعی؛ نیازمند متولی فراسازمانی

بند الف: اورژانس اجتماعی (123): این اورژانس از سال 1383 زیر نظر دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، شروع به فعالیت نموده است. در ابتدا با موضوع انجام مداخلات برای موارد کودک آزاری در شهر تهران آغاز به کار کرد و در سالهای اخیر، تمامی مراکز استانهای کشور، تحت پوشش خدمات این خط قرار گرفته اند. در حال حاضر خدمات این اورژانس از حوزه خاص کودک آزاری فراتر رفته و سایر گروههای در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی مانند: همسران آزاردیده، دختران فراری، کودکان خیابانی و … را نیز شامل می شود. در ادامه و از سال 1387 با توجه به نیاز ارائه خدمات تخصصی، در دسترس و به موقع، اقدام به ارائه خدمات سیار مبتنی بر جامعه نموده است. با این وجود عملا فعالیت های آن در دو حوزه کودکان و دختران فراری محدود می شود. نگارنده با توجه به تجربه کار با گروه های هدف این اورژانس به خصوص کودکان، مشاهده نموده است که اکثر کودکان آسیب دیده یا در معرض آسیب به خصوص کودکان کار و مهاجرین، به دلیل تجربه مستقیم یا غیرمستقیم برخورد نامناسب بعضی از کارکنان سازمان بهزیستی در واحد های سیار یا شبانه روزی، تمایلی به تماس با این اورژانس و استفاده از خدمات آن ندارند. این کودکان نه تنها این مرکز و سازمان متولی آن را، حافظ و امین منافع خود نمی دانند بلکه تهدیدی برای خود به حساب می آورند. به نظر می رسد، قسمت اعظم این عدم اعتماد، ناشی از نگاه و برخورد قهری و قیم مآبانه سازمان بهزیستی در قبال گروه های هدف خود می باشد که در اکثر موارد ناشی از دستورالعمل های تک بعدی و غیراجتماعی است که توسط افراد غیرمتخصص طراحی و اجرا می گردد.

بند ب: سامانه 137 (گشت فوریت های خدمات اجتماعی): این سامانه از سال 1379 با هدف دریافت دیدگاه‌ها و نقطه نظرات شهروندان شهر تهران در خصوص مدیریت شهری و همچنین ایجاد ارتباط بیشتر شهروندان با مدیران ارشد شهرداری راه اندازی شد و در ادامه و به تدریج، خدمات دیگری به این سامانه اضافه شد. یکی از خدمات این سامانه که موضوع بحث این بخش می باشد، اعزام گشت فوریت های خدمات اجتماعی برای جمع آوری!!! و ساماندهی آسیب دیدگان اجتماعی از جمله کارتن خواب ها و متکدیان است. در این مورد نیز همانند مورد بند الف، شاهد برخورد قهری و غیر حرفه ای بعضی از شاغلین در این گشت ها هستیم. که هر از چند گاهی برخوردهای به دور از کرامت و شان انسانی عوامل این گشت، در خبرگزاری ها و جراید انعکاس پیدا می کند. پر واضح است که به کار بردن واژه جمع آوری به عنوان اصلی ترین وظیفه این گشت خود گویای نوع نگاه و متعاقبا نوع برخورد و رفتار با گروه هدف می باشد. لازم به ذکر است که همانند سازمان بهزیستی در این مورد نیز حضور نیروهای با تحصیلات غیر مرتبط در پست هایی تحت عنوان مددکاران اجتماعی به صورت فراوان مشاهده می گردد. ناگفته نماند که در تعدادی از موارد نیز نیروهای این گشت ها براساس دستورالعمل های خشک، غیرانسانی و غیر اجتماعی و همچنین نگاه کمیتی سازمان متولی این سامانه و در راستای حفظ جایگاه شغلی خود مجبور به انجام برخوردهای قهری می گردند.

بند ج: اورژانس اعتیاد: با توجه به تغییر الگوی مصرف مواد اعتیاد آور از مواد مخدری چون تریاک، هروئین و … به مواد محرک و روانگردان مانند شیشه، ماری جوانا و …. و آثار و عوارض مصرف این گونه مواد که در مدت کوتاهی می تواند به آسیب به خود فرد یا خانواده و اطرافیان وی منجر شود، یکی از اصلی ترین و ضروری ترین  نیاز های حال حاضر در زمینه ارائه خدمات اجتماعی و سلامت به این گروه از آسیب دیدگان اجتماعی، ایجاد مراکزی تحت عنوان اورژانس اعتیاد در کشور می باشد. علاوه بر آسیب های زیان بار مصرف مواد محرک، ناآگاهی خانواده در برخورد با حالات فرد معتاد و آمار خودکشی و دیگر کشی ناشی از مصرف این مواد نیز دلیل روشن دیگری بر ضرورت شروع به کار این اورژانس در کشور می باشد. هرچند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در چند سال گذشته از راه‌اندازی مراکز اورژانس ویژه افراد معتاد در کشور خبر داده بود اما این مهم تاکنون عملیاتی نشده است و علاوه بر آن در مورد نحوه کار این اورژانس‌ها و متخصصانی که در این مراکز به خدمت گرفته خواهند شد، نیز هیچ توضیحی ارائه نشده است. اما آن‌گونه که از شواهد امر پیداست به‌ نظر می‌رسد این مراکز قرار است شبیه اورژانس‌های پزشکی عمل نمایند. موردی که در صورت اجرایی شدن و نادیده گرفتن سایر ابعاد این پدیده از جمله بعد اجتماعی آن، در خوشبینانه ترین حالت ممکن تبدیل به اورژانس های روان پزشکی خواهد شد و بازده لازم را نخواهد داشت.

با توجه به موارد بندهای الف، ب و ج و مشکلات پیش آمده پیرامون هر یک از مراکز ارائه دهنده خدمات اجتماعی دارای فوریت و همچنین موازی کاری های صورت گرفته، به نظر می رسد تشکیل سازمانی جامع و یکپارچه، تحت عنوان اورژانس اجتماعی که به صورت مستقل و فراسازمانی به ارائه خدمات اجتماعی دارای فوریت، به افراد آسیب دیده یا در معرض آسیب بپردازد، ضروری و مورد نیاز می باشد. این سازمان می تواند در زمینه های پیش گفته و سایر زمینه های اجتماعی مورد نیاز به ارائه خدمات بپردازد. قطعا صرف تشکیل سازمانی مستقل و جامع و فراسازمانی، گرهی از مشکلات موجود باز نخواهد کرد، چه بسا گرهی به گره های کور موجود نیز افزوده خواهد کرد، لذا استفاده از تجارب موفق و ناموفق سایر سازمان ها، توجه به تمامی ابعاد مسائل اجتماعی، استفاده از نیروهای متخصص که دستورالعمل های مربوطه نیز توسط آنان طراحی گردد، داشتن برنامه و هدف مشخص با نگاهی انسانی به گروه های هدف می تواند تا حدود زیادی ضامن موفقیت این سازمان و ارتقاء کمی و کیفی ارائه خدمات اجتماعی در جامعه ما باشد. در پایان لازم به ذکر است که ذکر پاره ای از مسائل و مشکلات هریک از سازمان های مذکور به معنای نفی خدمات ارزنده و شایسته تقدیر آن ها نمی باشد و بیان این موارد در راستای بهبود بیشتر کمیت و کیفیت خدمات مذکور می باشد.

مرتضی دانایی فر | مددکار اجتماعی

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا