11-13-2013، 06:03 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-30-2017، 06:52 PM، توسط socialwork1.)
*مددکاران اجتماعی به عنوان رابطی بین جامعه و حرفه پزشکی در دنیا دارای ارزش شناخته شده هستند. یک مددکار، نه تنها به مثابه دست و پای روانپزشک است، بلکه از لحاظ فکری نیز میتواند در اتخاذ تصمیمهای درمانی او را یاری دهد.مدتها قبل پزشکان در اثر مشاهدات بالینی به این واقعیت پی برده بودند که مشکلات روانی،اجتماعی و اقتصادی در سیر و تحول بیماران جسمی مؤثر است و بیماران نگران و مضطرب دیرتر از اشخاص راضی و آرام بهبود مییابند.در پی این تفکر،در اوایل قرن بیستم در بیمارستان عمومی ماساچوست(آمریکا)نهضتی بوجود آمد که به سرعت توسعه یافت.در آن هنگام چنین تشخیص داده شده بود که دانستن شرایط زیست و خصوصیات زندگی اجتماعی بیماران امری ضروری است.به این منظور تعدادی از دانشجویان پزشکی به طور داوطلبانه جهت خدمت به سازمان«خیریه اجتماعی»فرستاده شده و سرانجام در سال 5091 مددکاری در پزشکی رسما به عنوان یک اقدام نوین درمانی شناخته شد.به دنبال این اقدامات و سایر فعالیتهائی که بطور پراکنده در گوشه و کنار بیمارستانهای آمریکا و دیگر کشورهای جهان انجام میشد،نخستین دانشگاه مددکاری به سال 8191 در«دانشگاه اسمیت» (Smith) بنا گردید.در ایران گرچه مفهوم کمک به افراد ناتوان ریشههای عمیق مذهبی و تاریخی دارد،اما مددکاری اجتماعی به مفهوم واقعی خود و به عنوان اقدامی منظم در سال 7331 با تأسیس«آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی»آغاز گردید. پس از گذشت سالها،اگرچه مددکاری اجتماعی در بسیاری از کشورها به عنوان کلید موفقیت در درمان انواع بیماریهاست، اما در تعدادی از کشورها نیز هنوز رشد و توسعهء لازم را نیافته است.خانم کاترین میلر اسمیت (Catherine Miller-Smith) اقدامات انجام شده در جهت ارتقاء سطح مددکاری اجتماعی در رابطهبا مراقبتهای بهداشت روانی در منطقه خاورمیانه را به شرح زیر مورد بررسی قرار داده است:«امروزه مسائل و مشکلات بهداشت روانی بصورت یک مشکل حاد در برخی از کشورها وجود دارد و مانند یک عامل سدکننده در برابر آرمانهای رشد و توسعه عمل میکند. مشکلات گوناگون ناشی از بهداشت روانی،امروزه گریبانگیر اشخاص،خانوادهها،جامعه،پزشکان و برنامهریزان بهداشت عمومی میباشد».تا چند سال پیش در مددکاری اجتماعی،تأکید عمده بر خدمات مستقیم از طریق کارهای موردی و گروهی بود.هر چند درمان موارد حاد همیشه مهم تلقی میشده،ولی امروزه یک تقاضای فزاینده برای مددکاران اجتماعی آموزش دیده در زمینهء همکاری با گروههای داوطلب و غیر حرفهای علاقمند به رفاه اجتماعی وجود دارد.آقای دکتر باشر (T.A.Baasher) مروج بهداشت روانی سازمان بهداشت جهانی در منطقهء مدیترانه شرقی مینویسد:«برای برطرف کردن مسائل پیچیدهء بیماریهای روانی،اولین هدف اساسی،هماهنگ نمودن موارد واقعی و برنامههای ممکن برای دستیابی به رشد دلخواه مراقبتهای روانپزشکی به شکل ایدهآل بایستی اهداف زیر را دنبال نماید:1-ارتقاء سطح بهداشت روانی2-توسعهء خدمات«پیشگیری از بیماریهای روانی»3-توسعهء خدمات درمانی4-خدمات توانبخشیراهنمای عمل:به عقیدهء پروفسور کودری (M.R.chaudhry) ،استاد روانپزشکی دانشگاه پزشکی لاهور پاکستان،«راهنمای عمل مددکاران اجتماعی در کشورهای در حال توسعه تشخیص و برطرف نمودن مشکلات و موانعی است که بین بیمار، خانوادهء بیمار،کار و جامعهاش بوجود میآید.از اینرو فعالیتهای یک مددکار اجتماعی باید بر روی بیمار،خانوادهء بیمار و سایر کسانی که بنحوی با وی ارتباط دارند از جمله معلم،پزشک خانواده،پرستار و کارکنان بهداشت عمومی متمرکز گردد».به بیمار و خانوادهء وی باید در حد امکان کمک شود تا بیماریهای روانی را شناخته و نیاز به درمان را قبول نمایند و نیز سعی و کوشش خود را در جهت بهبود و نوتوانی تقویت نمایند.برای دستیابی به درمان متناسب با نیازهای شخصی،«مراقبتهای روانی»زیاد و نیز «انعطافپذیری»قابل توجهی در امر مدیریت این مراقبتها لازم میباشد.برای دستیابی به آرامش،اعتماد به نفس، بهداشت و سلامت روانی،مؤثرترین سلاح میتواند مراقبت روانی بیماران بصورت سرپایی باشد.و چنانچه با دقت به این مهم نگریسته شود متوجه خواهیم شد که برنامهریزی خدمات روانشناسی و روانپزشکی به عنوان یک ستون فقرات و شالوده و اساس اقدامات مددکاران اجتماعی نیاز واقعی کشورهای در حال توسعه میباشد.اولین گام عملی در اجرای آموزش مراقبتهای روانی در سال 8491 توسط پروفسور آسکر (A.M.Asker) در کلینیک سرپایی دانشگاه قاهره برداشته شد و امروزه تمامی بیماران ابتدا توسط مددکاران اجتماعی تحت نظر قرار گرفته و بعد از تجزیه و تحلیل و ریشهیابی اجتماعی بیماری جهت آزمایشات عمیقتر به روانپزشکان ارجاع داده میشوند و همزمان اقداماتی جهت ارزیابی عوامل روانپریشی همراه با توجه به سابقه اجتماعی بیمار توسط مددکاران صورت میگیرد.اولین اقدام روانپزشکی ممکن است به وسیلهء تستهای روانشناختی و مطالعات منظم و دورهای در آزمایشگاههای طی انجام شود که میتواند به مطالعات اجتماعی نیز گسترش و ترویج یابد و یکی از زمینههای مطالعهء اجتماعی، محیط اجتماع است که خود میتواند در برگیرندهء روابط بین بیماران باشد.مراقبتهای محدود:متأسفانه کارکنان حرفهای بهداشت روانی یعنی«مددکاران اجتماعی»در کشورهای در حال توسعه بویژه خاورمیانه بسیار معدود هستند و بیشترین مقدار مراقبتهای روانی کشورهای یاد شده در مراکز متمدن و شهری محدود شده و در نقاط روستایی خدمات بهداشت روانی یا بسیار کم است و یا اصلا وجود ندارد.از آنجائی که پیشگیری و درمان بیماریهای روانی و مشکلات مربوط یکی از مسائل مهم محسوب میشود،سازمان بهداشت جهانی سعی در ارائه خدمات«بهداشت روانی»در روستاها دارد.به عنوان مثال، یکی از پروژههایی که در گسترش مرابتهای روانی به مناطق روستایی بسیار مؤثر بود،چند سال قبل در مصر و سودان با همکاری سازمان بهداشت جهانی به مرحلهء اجرا درآمد.این برنامه در منطقهء بزرگی از جنوب قاهره با 1/2 میلیون نفر جمعی روستایی فقیر به نام "Fayoum" انجام شد و اهداف آن عبارت بود از:1-ارتقاء سطح سلامتی روانی2-بهبود بخشیدن به امر مدیریت از طریق بهداشت به شکل منظم و مانند آن.3-اطمینان از آگاهی به نیازهای بهداشت روانی در رابطه با رشد تغییرات اجتماعی-اقتصادیشایان ذکر است که پس از اجرای صحیح این برنامه تعداد بسیار زیادی از مراجعات مردم منطقهء (Fayoum) به بیمارستان بزرگ روانی قاهره کاسته شد.سیستمهای اطلاعاتی:برای روشن ساختن نیازهای بهداشت روانی،سیستمهای اطلاعاتی مناسبی باید وجود داشته باشد که متأسفانه هنوز بعضی از کشورها فاقد آن هستند.به همین منظور،جهت گسترش مراکز اطلاعاتی در کویت پروژهای انجام شد.در آن بررسی،آمار یک روزهء بیماری در پنج مراکز سرپایی جمعآوری و اطلاعات بر مبنای تشخیص بیماری و خصوصیات بیماران تحلیل شد.این مطالعه نیاز شدید افزایش خدمات روانشناسی و روانپزشکی برای کودکان، نوجوانان و سالمندان و همچنین آگاهی فزاینده در مورد ارزش مددکاران اجتماعی در این زمینه را مشخص نمود. اکنون در کویت مددکاری اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین خدمات انسانی تلقی شده و توسط دانشگاه این کشور یک بخش جامعهشناسی و مددکاری بسیار پیشرفته ووسیع تشکیل یافته است.اگرچه در منطقهء خاورمیانه بیشتر مردم بصورت فزاینده در معرض ابتلا به بیماریهای روانی قرار دارند اما یک بررسی توسط دکتر«سمیع صالح»سرپرست بخش روانپزشکی بیمارستان«رشید»در کشور دوبی نشان میدهد که در سال 5791 فقط 763 تن از مردم تحت مراقبتهای روانی قرار داشتهاند،این رقم در سال 0891 به مرز 0001 تن رسیده است و امروزه این تعداد به نحو چشمگیری افزایش داشته است.دکتر سمیع صالح به دنبال مطالعات اجتماعی بیشتر به منظور مشخص نمودن و ارزیابی مسائلی است که بر روی گروههای سنی جوانتر مؤثر هستند.وی بر این عقیده است که زمینههای وسیعی برای مطالعهء بیشتر بر عوامل محیطی و اجتماعی و ارتباطشان با مسائل روانی وجود دارد.به عنوان مثال زندانیان علائمی از ابتلا به هیجانات روانی از خود بروز داداند که بصورت به هم کوبیدن حلقههای آهنی و زنجیرها برای بیان آزادیخواهی بوده است.در دوبی(3891)فعالیت مرکز روانپزشکی امارات متحدهء عربی در جهت ایجاد اولین بیمارستان تخصصی روانی در شهر«جمیریه»بود و به مرور زمان بر تعداد اینگونه بیمارستانها افزوده شد.اما همچنان کمبودهایی در این زمینه مشاهد میشود.اهمیت تحقیقات:هیچ کشوری نمیتواند به تمامی اهداف خود در زمینهء بهداشت روانی نائل گردد و این امر به دلیل کمبودهای ناشی از وضع اقتصادی و نیز کمبود پرسنل آموزشدیده میباشد، بنابراین مقدم شمردن تحقیقات وسیع و دامنهدار در زمینهء بهداشت روانی هنوز بصورت یک نیاز ملموس وجود دارد. مناطقی که برای تحقیقات بهداشت روانی انتخاب میشوند بایستی دربردارندهء خدمات بهداشت روانی باشند و این امر اهمیت خاصی دارد.معمولا یکی از مشکلات اساسی در توسعهء مراقبتهای بهداشت روانی،کمبود،کارکنان حرفهای از جمله روانشناس،روانپزشک،مددکار اجتماعی و مانند آن است.بنابراین توسعهء مراقبتهای بهداشت روانی در کشورهای شرق مدیترانه،بسته به همکاری بهداشت عمومی و سازمانهای رفاه اجتماعی میباشد.همگامی رفاه اجتماعی با فعالیتهای بهداشت روانی،رشد و توسعهء جدیدی در کشورهای خاورمیانه است.از نقطه نظر دکتر باشد همکاریهایی از قبیل بین مراکز دانشگاهی،خدمات رفاه اجتماعی،شاخههای مختلف بهداشت عمومی و مانند آن بایستی به وسیلهء ارتباطات مؤثر و وسیع در تمامی کشورهای منطقه به نحو شایان توجه انجام و به این امر توجه زیادی معطوف گردد.مؤسسات و سازمانهای خدمات بهداشت روانی:خدمات سرپایی روانی در تمام کشورهای منطقه موجود بوده و وجود تسهیلات روانپزشکی در بیمارستانهای عمومی یک گام مهم در امر ادغام خدمات بهداشت روانی در سیستم مراقبتهای عمومی میباشد.گسترش اجتماعی مراقبتهای روانی،راهی بسیار طولانی است که بایستی پیموده شود.به این منظور مؤسساتی برای مراقبت از گروههای خاص،مانند عقبماندگان ذهنی، بیماران تحت درمان با مراقبتهای داروئی و بیماران روانپریش در مصر،ایران،سودان،کویت،لبنان و دیگر کشورهای موجود در منطقه در دههء گذشته بوجود آمدهاند و هنوز بزرگترین هدف این کشورها درمان مجرمین روانی در داخل زندانها یا بخشهای ویژه در بیمارستانهای روانی میباشد.هر چند دیدگاههای جدید علمی بر وجود گروههای آموزش دیده در زمینهء بهداشت روانی تأکید دارد،ولی گام بسیار مهم و ارزنده در این زمینه ایجاد تسهیلات لازم برای مراقبت روانی و آموزش اساسی این گروهها میباشد.در تحقیق دکتر باشر کمبود روانشناسان بالینی و مددکاران اجتماعی که بتوانند جایگزین روانپزشکان گردند کاملا مشخص گردید.با توجه به عدم وجود روانشناسان بالینیدر دو سوم کشورهای منطقه و همچنین کمبود مددکاران اجتماعی شاغل بصورت تمام وقت در تعدادی از کشورها در سال 1691 یک کمیتهء مجرب بهداشت روانی از سازمان بهداشت جهانی اهمیت آموزشی بهداشت روانی برای پزشکان عمومی،پزشکان متخصص،پرسنل بهداشت عمومی،پرستاران و مددکاران اجتماعی را تأکید نمود و بدین ترتیب چند مدرسهء طب در منطقه برای بوجود آوردن تغییرات لازم در رشتههای تحصیلی بوجود آمد.آموزشهای مربوط:در اواخر 1891 یک هیئت سازمان بهداشت جهانی از کشورهای مصر،کویت و سودان دیدار کرد.هدف این هیئت بررسی برنامههای مددکاری اجتماعی در زمینهء مراقبتهای بهداشت روانی و همچنین توصیه به منظور رشد برنامههای آموزشی مربوط به مددکاران حرفهای و غیرحرفهای بود.اما یکی از مهمترین اهداف این هیئت استحکام بخشیدن به نقش مددکاران اجتماعی در مراقبتهای اولیهء بهداشت و گسترش خدمات بهداشت روانی به مناطق محروم شهری، روستایی و حتی عشایر بود.در این هیئت چند جنبهء مثبت برای سازماندهی و آموزش مددکاران اجتماعی به منظور مراقبتهای بهداشت روانی مشخص شده بود،مخصوصا موقعیت برای آموزشهای ارتباطی و غیر خصوصی در مصر و سودان و حتی در یک مورد همکاری با رهبران مذهبی که اهمیت زیادی داشت بوجود آمد.امروزه استفاده از مددکاران اجتماعی در تیمهای بهداشت روانی روزبروز در حال افزایش است،چرا که این کارکنان اولین اشخاصی هستند که با خانوادهء بیمار به منظور حمایت و هماهنگ کردن آنها با تغییرات مورد نظر برخورد مینمایند. همچنین ایجاد ارتباط صحیح بین بیمار و خانوادهء وی و هماهنگی برنامههای روزانه مراقبتهای روانی نیز از وظایف مددکاران اجتماعی به حساب میآید.به طور کلی مددکاران اجتماعی دارای توانایی ویژهای در زمینهء همکاری هستند و خصوصا در برنامههای اولیهء بهداشتی میتوان از آنها استفاده نمود.در مورد فوق شاید مهمترین دستور العمل این باشد که نمایندگان سازمان بهداشت جهانی باید به همان صورت که دارای پیوستگی و ارتباط با کادر پزشکی هستند،با کارکنان اجتماعی- فرهنگی یعنی«مددکاران»نیز ارتباط و پیوستگی داشته باشند.بار اقتصادی:تمامی جوامع انسانی باید در«بار اقتصادی بیماریهای و روانی»سهیم شوند و شکی وجود ندارد که به طور قابل لمسی الگوهای اختالات روانی در کشورهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای پیشرفته صنعتی متفاوت است.کاملا بدیهی است که بیماران روانی در کشورهای در حال توسعه بنابر اصول میراث فرهنگی،عقاید و سنن،بطور اجتنابناپذیر به خانوادههایشان برگردانده میشوند.در صورتیکه اگر از طریق مراقبتهای اولیهء بهداشتی به بیماران کمک داده شود،میتوان بار اقتصادی ناشی از این امر را به نحو قابل ملاحظهای کاهش داد.در پایان به عنوان یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت:تحقیق باید مستقیما متوجهء پیشرفت روشها و برنامههای آموزشی دربرگیرندهء بیماران باشد.از طرفی ارجاع کار به مددکاران اجتماعی که با خدمات بهداشتی همکاری دارند بسیار مهم تلقی میگردد.اما در حال حاضر بهتر است کشورهای خاور میانه از نتایج تحقیقات و اقدامات انجام شده آگاهی و اطمینان حاصل کنند و این امر باید بصورت فعالانه،وسیع و مستمر تا آنجا که امکان دارد ادامه یابد تا با حرکتی همگام با دیگر کشورهای جهان هر چه سریعتر شاهد پیشرفت مراقبتهای بهداشتی و درمان بیماریهای روانی در منطقه باشیم.نویسنده: محسن [size=14px]بابک نژاد